شاگرد انتقالی پارت ۳۴
اما زود جعبه ی أرایش خود را آورد و صورت عروس و داماد را آرایش کرد آن دو تقریبا توانسته بودند شبیه چهره ی اول خود بشوند میتسویا أهنگی رومانتیک پخش کرد و همه مشغول رقص شدند شینجیرو با تمرکز به گوشی اش نگاه می کرد که اما را روبه روی خود دید
اما: داداشی من الان با کی برقصم؟
شینجیرو: خب...با دراکن برقص!
اما: اون داره با مایکی می رقصه!
شینجیرو: با هینا رقص.
اما: هینا هم داره با تاکمیچی می رقصه.
شینجیرو: آهان ئرو با اون دختر خانم برقص.
شینجیرو این را گفت و به رختری که پشت میز نشسته بود و کیک می خورد اشاره کرد ناگهان او سرش را بالا آورد و اسبی که کلاه گیس انداخته ، آرایش شده و کیک می خورد تبدیل شد
شینجیرو (تعجب کرده): وا...چرا یهو اینجوری شد؟
اما: دستت درد نکنه داداشی! حالا با اسب برقصم دیگه!
اما: داداشی من الان با کی برقصم؟
شینجیرو: خب...با دراکن برقص!
اما: اون داره با مایکی می رقصه!
شینجیرو: با هینا رقص.
اما: هینا هم داره با تاکمیچی می رقصه.
شینجیرو: آهان ئرو با اون دختر خانم برقص.
شینجیرو این را گفت و به رختری که پشت میز نشسته بود و کیک می خورد اشاره کرد ناگهان او سرش را بالا آورد و اسبی که کلاه گیس انداخته ، آرایش شده و کیک می خورد تبدیل شد
شینجیرو (تعجب کرده): وا...چرا یهو اینجوری شد؟
اما: دستت درد نکنه داداشی! حالا با اسب برقصم دیگه!
۴۰۴
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.