رمان قلب من
p¹³
ات : یاا کوک بزارتم زمیننن
کوک : عاشقتم (با دادد)
بعد اینکه مهمونا رفتن
ات : من خوابم میاد
کوک : ولی من شیطون شدم بانوو😈
ات : چ..چی؟!
کوک : میخوام مال خودم باشی
ات : یعنی چ..چی
کوک : خودت بهتر از من میدونی بیب
ات : ولی...
کوک : هرچی.... ات رو برآید بغل میکنه و می بره تو اتاق نماز بخونن
اینجا اصمات تو کامنتا میزارم ❤️
ات : صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم که با دیدن کوک جلو صورتم خندم گرفت...
کوک : دیوونه بگیر بخواب چته سر صبحی(خواب الود)
ات : از اینکه من و کوک مال هم بودیم خوشحال بودم(بر خلاف بعضی از دخترا که گریه میکنن😂بلع دیگه نویسنده من باشم این میشه😌)از رو تخت بلند شدم و رفتم به سمت حموم که در حموم خورد...بلع
کوک : منم
ات : یاااا چی میخوای(خنده)
......
ات : یاا کوک بزارتم زمیننن
کوک : عاشقتم (با دادد)
بعد اینکه مهمونا رفتن
ات : من خوابم میاد
کوک : ولی من شیطون شدم بانوو😈
ات : چ..چی؟!
کوک : میخوام مال خودم باشی
ات : یعنی چ..چی
کوک : خودت بهتر از من میدونی بیب
ات : ولی...
کوک : هرچی.... ات رو برآید بغل میکنه و می بره تو اتاق نماز بخونن
اینجا اصمات تو کامنتا میزارم ❤️
ات : صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم که با دیدن کوک جلو صورتم خندم گرفت...
کوک : دیوونه بگیر بخواب چته سر صبحی(خواب الود)
ات : از اینکه من و کوک مال هم بودیم خوشحال بودم(بر خلاف بعضی از دخترا که گریه میکنن😂بلع دیگه نویسنده من باشم این میشه😌)از رو تخت بلند شدم و رفتم به سمت حموم که در حموم خورد...بلع
کوک : منم
ات : یاااا چی میخوای(خنده)
......
۴.۲k
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.