پارت 1
مویچیرو:(داشتم با یه شیطان مبارزه میکردم که یه دختری رو دیدم که داره سر شیطان رده بالا رو میبره) تو دیگه کی هستی؟
ات: من اتم هاشیرای جدید
مویچیرو: ولی ارباب درباره هاشیرای جدید حرفی نزده
ات: بعد از ظهر یه جلسه هس درست میگم اونموقع قراره هاشیرای جدید رو ارباب معرفی کنه راستی تو باید هاشیرای مه باشی
مویچیرو: درسته
ات: من باید برم
مویچیرو: باشه خدافظ (حس خاصی نسبت به این دختره دارم)
ات: خدافظ(چه پسر بی حسی ازش خوشم میاد)
ویو ات
(رفتم تو اتاقم و یه دوش نیم ساعتی گرفتم و لباسم رو پوشیدم و رفتم به جلسه)
جلسه
ارباب: امروز یه هاشیرای جدید داریم ات خودتو معرفی کن
ات: سلام من ات هستم هاشیرای یخ خوشبختم
ارباب: میتونی بشینی توی دهکده شمشیر ساز ها چند شیطان رده بالا دیده شده بعضی هاتون میتونید برید ببینید چه خبره؟
مویچیرو: ارباب من و ات میتونیم بریم
ارباب: باشه
ات: چشم ارباب
(بعد از رفتن ارباب همه خودشونو معرفی کردند)
میتسوری: چطوری هاشیراشدی
ات: خب من خیلی تلاش کردم تا بتونم هاشیرا شم چون میخواستم دیگه هیچ کسی بخاطر شیطان ها آزار و اذیت نشه
میتسوری: آره منم همینطور
ات: من باید برم
مویچیرو: ات. صبح آماده باش
ات: باشه
صبح روز بعد
مویچیرو: ات بیدار شو دیگه چقدر میخوابی
ات: باشه الان بیدار میشم برو بیرون لباس عوض کنم بیام
مویچیرو: فقط زود باش
ات: باشه(بعد از رفتن مویچیرو لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون)
ات: بیا بریم
مویچیرو: باشه
ات: من اتم هاشیرای جدید
مویچیرو: ولی ارباب درباره هاشیرای جدید حرفی نزده
ات: بعد از ظهر یه جلسه هس درست میگم اونموقع قراره هاشیرای جدید رو ارباب معرفی کنه راستی تو باید هاشیرای مه باشی
مویچیرو: درسته
ات: من باید برم
مویچیرو: باشه خدافظ (حس خاصی نسبت به این دختره دارم)
ات: خدافظ(چه پسر بی حسی ازش خوشم میاد)
ویو ات
(رفتم تو اتاقم و یه دوش نیم ساعتی گرفتم و لباسم رو پوشیدم و رفتم به جلسه)
جلسه
ارباب: امروز یه هاشیرای جدید داریم ات خودتو معرفی کن
ات: سلام من ات هستم هاشیرای یخ خوشبختم
ارباب: میتونی بشینی توی دهکده شمشیر ساز ها چند شیطان رده بالا دیده شده بعضی هاتون میتونید برید ببینید چه خبره؟
مویچیرو: ارباب من و ات میتونیم بریم
ارباب: باشه
ات: چشم ارباب
(بعد از رفتن ارباب همه خودشونو معرفی کردند)
میتسوری: چطوری هاشیراشدی
ات: خب من خیلی تلاش کردم تا بتونم هاشیرا شم چون میخواستم دیگه هیچ کسی بخاطر شیطان ها آزار و اذیت نشه
میتسوری: آره منم همینطور
ات: من باید برم
مویچیرو: ات. صبح آماده باش
ات: باشه
صبح روز بعد
مویچیرو: ات بیدار شو دیگه چقدر میخوابی
ات: باشه الان بیدار میشم برو بیرون لباس عوض کنم بیام
مویچیرو: فقط زود باش
ات: باشه(بعد از رفتن مویچیرو لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون)
ات: بیا بریم
مویچیرو: باشه
۴.۰k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.