عشق قاطی پاتی(:💜💙 ادامه پارت ۱۹ (:💙💜
....
من:راس میگه خجالت بکش
متین:تو که زر نزن من از تو بزرگ ترم ولی داش ممد بعله راس میگید شرمنده عذر مرا بپذیرید
ممد:حالا چون خیلی مهربونم می پذیرم
متین:چاکریم
من:هعییی رفاقتم رفاقت های قدیم من ماستم اینجا؟چرا هیشکی منو تحویل نمیگیره
متین:رضا و محراب پاشین بیاین اینو تحویل بگیریننننننن
من:نه نه غلط کردم منو تحویل اونا ندین
ممد:دیر گفتی دیه
رضا:چی شدهههه جریان چیه
متین:ارسلان میگه هیشکی منو تحویل نمیگیره
رضا:عههههه ارسلانننن این حرفا چیه داداش بیا بریم خودم نوکرتم هستمممم
من:نه نه نمخوام
رضا:مطمعنم؟
من:اهوم،،ولی بچه ها میگم که جدا از شوخی یه راهنمایی بکنین منو دیه من استرس دارم خوووو
محراب:ببین داوش به نظر من با اعتماد به نفس برو جلو چون از همین الان مشخصه که قراره تر بزنی
من:بسیار مچکرم از عای احمدی به خاطر انرژی مثبتی که دادن
محراب:نوکریم داوش
رضا:به نظر مننننن،،اممممم،،خببببب،،بزاررررر،،اومممم،،واستاااااا،،همینی که محراب گف اصن
من:خسته نباشی دلاور چقد به ذهنت فشار اوردی
رضا:دیگه کاریه که از دستم بر میومد
ممد:به نظر م...
من:یه لحظه صب کن از همین الان بگم اگه قراره تو هم مثه این دو تا(منظورم رضا و محرابه)چرت و پرت بگی نگو لطفا
رضا و محراب:خجالت نکشی یه وقت
من:نه بابا خجالت چیه
ممد:نه خیالت راحت،،به نظر من با حاله خوب و انرژی مثبت برو تا وقتی که رفتی و تر زده شد به اعصابت بگیم حداقل چند ساعت حالت خوب بوده
اخه میدونی که چن ساعت حاله خوب واسه هر روز نیازه
بچه ها پهن شدن رو زمین از خنده
من:خیلی بیشوری
ممد:اختیار دارین نظر لطفتونه
متین:خبببب نوبت منهههه
من:متین خواهشا تو یکی دیگع مسخره بازی نکن
متین:نه خیالت راحت
من:قبلی هم همینو گف
متین:نه من به حرفم عمل میکنم
من:از تو بعیده ولی بگو
متین:منم میگم با انرژی مثبت برو و حتی اگه بهت نه گف یا چمدونم مثلا بهت بی محلی کرد نا امید نشو بازم برو انقد برو تا به خواسته ات برسی نزار بعدا حسرت بخوری که تلاشتو نکردی
میتونم بگم فکم وا مونده بود متینو چه به این حرفا از هر کی توقع شنیدن این حرفو داشتم ولی متین نه
البته نه از رضا هم توقع شنیدن این حرفارو ندارم
و همچنین مهراب
بگذریم اصن
من:دمت گرم
متین:چاکریم
من:نوکریم داوش
متین:اَه بدم میاد از لاتی حرف زدن
من:اوکی اوکی ولی خدایی دمت گرم بلاخره یه حرف درست زدی
متین:هار هار هار
من:عهههه از من یاد گرفتی اینوووو
متین:اِهههه ارهههه
ممد:وقتی دوتا اسکل میوفتن به جون هم به روایت تصویر
من:تو که برو اونور من اصن با تو دیگه حرف ندارم
ممد:به کتف راستم
من:چرا کتف چپت نه؟
ممد:دلیلش به خودم مربوطه
من:تقلید کار ها
ممد:همینی که هس
من:ناهار چی قراره کوفت کنیم؟...
بقیه شو ورق بزنید عزیزانم(:💜💙
من:راس میگه خجالت بکش
متین:تو که زر نزن من از تو بزرگ ترم ولی داش ممد بعله راس میگید شرمنده عذر مرا بپذیرید
ممد:حالا چون خیلی مهربونم می پذیرم
متین:چاکریم
من:هعییی رفاقتم رفاقت های قدیم من ماستم اینجا؟چرا هیشکی منو تحویل نمیگیره
متین:رضا و محراب پاشین بیاین اینو تحویل بگیریننننننن
من:نه نه غلط کردم منو تحویل اونا ندین
ممد:دیر گفتی دیه
رضا:چی شدهههه جریان چیه
متین:ارسلان میگه هیشکی منو تحویل نمیگیره
رضا:عههههه ارسلانننن این حرفا چیه داداش بیا بریم خودم نوکرتم هستمممم
من:نه نه نمخوام
رضا:مطمعنم؟
من:اهوم،،ولی بچه ها میگم که جدا از شوخی یه راهنمایی بکنین منو دیه من استرس دارم خوووو
محراب:ببین داوش به نظر من با اعتماد به نفس برو جلو چون از همین الان مشخصه که قراره تر بزنی
من:بسیار مچکرم از عای احمدی به خاطر انرژی مثبتی که دادن
محراب:نوکریم داوش
رضا:به نظر مننننن،،اممممم،،خببببب،،بزاررررر،،اومممم،،واستاااااا،،همینی که محراب گف اصن
من:خسته نباشی دلاور چقد به ذهنت فشار اوردی
رضا:دیگه کاریه که از دستم بر میومد
ممد:به نظر م...
من:یه لحظه صب کن از همین الان بگم اگه قراره تو هم مثه این دو تا(منظورم رضا و محرابه)چرت و پرت بگی نگو لطفا
رضا و محراب:خجالت نکشی یه وقت
من:نه بابا خجالت چیه
ممد:نه خیالت راحت،،به نظر من با حاله خوب و انرژی مثبت برو تا وقتی که رفتی و تر زده شد به اعصابت بگیم حداقل چند ساعت حالت خوب بوده
اخه میدونی که چن ساعت حاله خوب واسه هر روز نیازه
بچه ها پهن شدن رو زمین از خنده
من:خیلی بیشوری
ممد:اختیار دارین نظر لطفتونه
متین:خبببب نوبت منهههه
من:متین خواهشا تو یکی دیگع مسخره بازی نکن
متین:نه خیالت راحت
من:قبلی هم همینو گف
متین:نه من به حرفم عمل میکنم
من:از تو بعیده ولی بگو
متین:منم میگم با انرژی مثبت برو و حتی اگه بهت نه گف یا چمدونم مثلا بهت بی محلی کرد نا امید نشو بازم برو انقد برو تا به خواسته ات برسی نزار بعدا حسرت بخوری که تلاشتو نکردی
میتونم بگم فکم وا مونده بود متینو چه به این حرفا از هر کی توقع شنیدن این حرفو داشتم ولی متین نه
البته نه از رضا هم توقع شنیدن این حرفارو ندارم
و همچنین مهراب
بگذریم اصن
من:دمت گرم
متین:چاکریم
من:نوکریم داوش
متین:اَه بدم میاد از لاتی حرف زدن
من:اوکی اوکی ولی خدایی دمت گرم بلاخره یه حرف درست زدی
متین:هار هار هار
من:عهههه از من یاد گرفتی اینوووو
متین:اِهههه ارهههه
ممد:وقتی دوتا اسکل میوفتن به جون هم به روایت تصویر
من:تو که برو اونور من اصن با تو دیگه حرف ندارم
ممد:به کتف راستم
من:چرا کتف چپت نه؟
ممد:دلیلش به خودم مربوطه
من:تقلید کار ها
ممد:همینی که هس
من:ناهار چی قراره کوفت کنیم؟...
بقیه شو ورق بزنید عزیزانم(:💜💙
۱۳.۵k
۱۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.