بازی عشق🍷 وانشات

با پاهـاش ، فاصـله ی بیـنِ 🍷پاهای دختر بیشتر کرد و پشت بندش سیلی محکمی به باسـ*نِ لختِ دختر زد
ناله ی بلندی کرد : لعــنت❗️
جیمین: بیا بازی کنیم بیب☁️🎠꩔
چشماشُ از سوزشِ ســیلیِ بعدی پسر بست: چه ... بازی ‼️
پسر خم شد و بینِ دو لپِ باسـنِ بکهیون ، کمی بالاتر از #ورودیـ**شُ بوسیـد🚭💭 ꨰ
پسر : بازی که تو ... توش یه بیبیِ خوب باشی ! هوم🍓🍼ఽ
لباشُ تر کرد : باشـه ... ددی ❕
نیشخـندی روی لبـای جیمین نشست : اگه بـیبی خوبی بودی ددی هرچی بخوای بهت میـده و روی ورودیِ دختر محکم مکی*د
: لعنت
عقب رفت و با کـج کردنِ سرش به #باس*ـنِ سرخ شـده ی دختر خیره شد
سیـلیِ محکم تری به لـپِ سـرخِ باسنِ دختر زد که باعث شد ناله ی بلندی از سـوزشِ پوسـتِ باسنـ*ش کنه و بعد یک دفعه وارد**ش کرد محکم ضربه میزد** و ارض**ا شد
جیمین: دوست دارم
ات:me too,
جیمین: درد داری
ات: آره😢
جیمین: بزار ماساژت بدم
ات:( انقدر جیمین خوب ماساژ دادم نفهمیدم چی شد خوابم برد😴😴)