وقتی بین بچه هاش فرق میزاشت
پارت ²
بغلش کردم و گفتم
+ داداشی فق یکمی دلش گرفته بود وگرنه حالش خوبه
٪ ینی چی ته دلش درفته بود (ینی چی ک دلش گرفته بود)
+ ینی یکم ناراحت بود
٪ خو از تی نالاحته( از چی ناراحته )
+ یا دختر جان تو هم داری همین جوری از زیر زبونم حرف میکشی ( با خنده و ب شوخی گف)
٪ خو مامانی من باید بدونم ته داداشیم از تی نالاحته
+ نخیر لازم نیس شوما بدونی ک داداشی از چی نالاحته
٪ اصن من بات قهر میتونم
+ اوخودا دختر کوچولومو ببین بام قهر کرده
٪ من بات قهرما بات حرف نیمیزنم
+ الان ک حرف زدی
٪ یااا
+ (خنده) تو کیوت مامانی مگه میشه ک باهاش حرف نزنی مامانی دق میکنه اگ جوجه کوچولوش باش حرف نزنه
یجی میپره بغل ات
٪ مامانی دوشت دالم
+ منم دوست دارم فرشته
٪ مامانی
+ جانم
٪ میشه ی فیلم بیزاری ته با هم ببینیم
+ خب دخترم من باید کارای خونرو انجام بدم ولی فیلمم نگا میکنم باشه ؟
٪ باشه
برای یجی فیلم گذاشتم و خودم رفتم سمت کمد لباسای باک هیون وقتی در کمدشو باز کردم چشام چهار تا شد باورم نمیشد بر خلاف تصورم کمدش مرتب بود فکر کردم الان باید کل کمدش بریزم بیرون همه ی لباساش مرتب سر جالباسی بود با خوشحالی کمدشو بستم ی نگاهی ب رگال گوشه اتاقش انداختم اونم مرتب بود با خوشحالی از اتاقش خارج شدم
اومدم سمت اتاق یجی ی چن تا لباس بود ک تازه شسته بودم همرو اتو کرده گذاشتم سر جالباسی و از اتاقش اومدم بیرون رفتم سمت آشپز خونه و شرو کردم ب شستن ظرفا مشغول تمیز کاری خونه بودم اصن نفهمیدم چجوری گذشت رفتم سمت یجی دیدم هنوز مشغول فیلم دیدنه دوباره برگشتم تو آشپز خونه و شرو کردم ب درس کردن ناهار بعد از ۱ ساعت بلخره از آشپز خونه اومدم بیرون و ساعت ۱ ظهر بود در باز شد و باک هیون اومد صورتش زخمی شده بود پشت سرش جین هم با عصبانیت اومد تو با دیدن باک هیون سریع رفتم پیشش و بغلش کردم
+ چی چیشده چ چرا زخمی شدی
× چیزی نیس مامان دعوا کردم
+ با کی چرا وای خدایا همین کم بود کیفتو بده من بیا بریم برات ضد عفونی کنم ببندم
× مامان باور کن چیزی نیس
+ وقتی ی چی میگم دیگه رو حرفم حرف نزن و گوش کن بیا ببینم
جین داشت با عصبانیت نگاه میکرد مطمئن بودم الان ی چیزی بهش میگه و بله با عصبانیت گف
_ آخه تورو چ ب دعوا اصن براچی دعوا کردی معنی کاراتو نمیفهمم فق میخای ابرویه منو ببری ؟
+ جین لطفن بس کن
_ ات تو ساکت باش لازم نیس ازش دفاع کنی خودش زبون داره
گ گف .....
خماری .😜
حمایتگیلاس ؟
اگ تا شب ب ۲۰ تا لایک برسه
پارت بعدو میزارم
بغلش کردم و گفتم
+ داداشی فق یکمی دلش گرفته بود وگرنه حالش خوبه
٪ ینی چی ته دلش درفته بود (ینی چی ک دلش گرفته بود)
+ ینی یکم ناراحت بود
٪ خو از تی نالاحته( از چی ناراحته )
+ یا دختر جان تو هم داری همین جوری از زیر زبونم حرف میکشی ( با خنده و ب شوخی گف)
٪ خو مامانی من باید بدونم ته داداشیم از تی نالاحته
+ نخیر لازم نیس شوما بدونی ک داداشی از چی نالاحته
٪ اصن من بات قهر میتونم
+ اوخودا دختر کوچولومو ببین بام قهر کرده
٪ من بات قهرما بات حرف نیمیزنم
+ الان ک حرف زدی
٪ یااا
+ (خنده) تو کیوت مامانی مگه میشه ک باهاش حرف نزنی مامانی دق میکنه اگ جوجه کوچولوش باش حرف نزنه
یجی میپره بغل ات
٪ مامانی دوشت دالم
+ منم دوست دارم فرشته
٪ مامانی
+ جانم
٪ میشه ی فیلم بیزاری ته با هم ببینیم
+ خب دخترم من باید کارای خونرو انجام بدم ولی فیلمم نگا میکنم باشه ؟
٪ باشه
برای یجی فیلم گذاشتم و خودم رفتم سمت کمد لباسای باک هیون وقتی در کمدشو باز کردم چشام چهار تا شد باورم نمیشد بر خلاف تصورم کمدش مرتب بود فکر کردم الان باید کل کمدش بریزم بیرون همه ی لباساش مرتب سر جالباسی بود با خوشحالی کمدشو بستم ی نگاهی ب رگال گوشه اتاقش انداختم اونم مرتب بود با خوشحالی از اتاقش خارج شدم
اومدم سمت اتاق یجی ی چن تا لباس بود ک تازه شسته بودم همرو اتو کرده گذاشتم سر جالباسی و از اتاقش اومدم بیرون رفتم سمت آشپز خونه و شرو کردم ب شستن ظرفا مشغول تمیز کاری خونه بودم اصن نفهمیدم چجوری گذشت رفتم سمت یجی دیدم هنوز مشغول فیلم دیدنه دوباره برگشتم تو آشپز خونه و شرو کردم ب درس کردن ناهار بعد از ۱ ساعت بلخره از آشپز خونه اومدم بیرون و ساعت ۱ ظهر بود در باز شد و باک هیون اومد صورتش زخمی شده بود پشت سرش جین هم با عصبانیت اومد تو با دیدن باک هیون سریع رفتم پیشش و بغلش کردم
+ چی چیشده چ چرا زخمی شدی
× چیزی نیس مامان دعوا کردم
+ با کی چرا وای خدایا همین کم بود کیفتو بده من بیا بریم برات ضد عفونی کنم ببندم
× مامان باور کن چیزی نیس
+ وقتی ی چی میگم دیگه رو حرفم حرف نزن و گوش کن بیا ببینم
جین داشت با عصبانیت نگاه میکرد مطمئن بودم الان ی چیزی بهش میگه و بله با عصبانیت گف
_ آخه تورو چ ب دعوا اصن براچی دعوا کردی معنی کاراتو نمیفهمم فق میخای ابرویه منو ببری ؟
+ جین لطفن بس کن
_ ات تو ساکت باش لازم نیس ازش دفاع کنی خودش زبون داره
گ گف .....
خماری .😜
حمایتگیلاس ؟
اگ تا شب ب ۲۰ تا لایک برسه
پارت بعدو میزارم
۱۱.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.