ادامه ی پارت 63 Rosaline
+لباساییم که گفتی دمدره...ور دارین...
ورفت بیرون...
کوک همونطوری بهم زل زده بود
لبخندزدم
_خوبی؟
یهو دستشو گذاشت پشت گوشم و عمیق لبامو بوسید...و خودشو ازم جدا کرد...
سر جام خشکم زده بود...
+دارم روخودم کارمیکنم رائل...ببخشید اگه میترسونمت یا ناراحتت میکنم با حرفام...من فقط...
اینسری من اروم لباشوبوسیدم...
بهش زل زدم...لبخند زد واومد سمتم...عقب عقب رفتم
+انگار چشات یه چیزی میخواد...
با لبخند سرموتکون دادم
_نه نمیخواد...
خوردم به دیوار...
جلوم وایساد ودستشو گذاشت کنار سرم...
+مطمنی نمیخواد؟
یهو صدای جیغ یونگ سوک بلند شد...
دوییدم سمتش و بغلش کردم...تا بغلشکردم اروم شد
کوک کلافه دستی به صورتش کشید
+من میرم بخوابم
خندیدم...
_ناراحت نباش از اینکه اخلاقش مثلتوعه...
چیزینگفت ورفت تو اتاقش
ورفت بیرون...
کوک همونطوری بهم زل زده بود
لبخندزدم
_خوبی؟
یهو دستشو گذاشت پشت گوشم و عمیق لبامو بوسید...و خودشو ازم جدا کرد...
سر جام خشکم زده بود...
+دارم روخودم کارمیکنم رائل...ببخشید اگه میترسونمت یا ناراحتت میکنم با حرفام...من فقط...
اینسری من اروم لباشوبوسیدم...
بهش زل زدم...لبخند زد واومد سمتم...عقب عقب رفتم
+انگار چشات یه چیزی میخواد...
با لبخند سرموتکون دادم
_نه نمیخواد...
خوردم به دیوار...
جلوم وایساد ودستشو گذاشت کنار سرم...
+مطمنی نمیخواد؟
یهو صدای جیغ یونگ سوک بلند شد...
دوییدم سمتش و بغلش کردم...تا بغلشکردم اروم شد
کوک کلافه دستی به صورتش کشید
+من میرم بخوابم
خندیدم...
_ناراحت نباش از اینکه اخلاقش مثلتوعه...
چیزینگفت ورفت تو اتاقش
۲.۹k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.