꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 13
( از زبان ا/ت)
یونا : این لباس مهمونیه
ا/ت : او مرسی
یونا خواهش میکنم من دیگه میرم
( فلش بک به یک ماه بعد)
منو جونگ کوک با هم صمیمی تر شدیم و بعد از یک ماه روز مهمونی و طعتیلی برای یک هفته رسید امروز موقع مدرسه ا هم خدافظی کردیم و رفتم خونه و انقدر برای اون یک هفته خوشحال بودم که یادم رفت قراره بریم مهمونی و یونا بهم یاداوری کرد
رفتم لباسم رو پوشیدم( عکسو می زارم)
و یه ارایش ساده انجام دادم قرار بود جونگ کوک بیاد دمبالم و از اونجا با هم بریم منتظر جونگ کوک بودم که صدای در امد قلبم تند تند میزد تا درو باز کردم جونگ کوک رو دیدم اون خیلی خوشگل شده بود همون طوری مونده بودم
(از زبان جونگ کوک)
درو زدم چرا انقدر استرس دارم وقتی درو باز کرد نتونستم کاری کنم و همون طوری زل زده بودم بهش اون خیلی خوشگل شده بود
من وحشتناک عاشقش شده بودم نمی دونستم چیکار کنم که یکی از همسایه ها درو باز کرد و با صدای اون به خودمون امدیم
حمایت.....؟ 💜
قرار بود چون حمایت ها پایینه پارتارو کم کنم و دوتا بزارم ولی به خاطر شما امروز بیشتر می زارم 🙂🙃
Part 13
( از زبان ا/ت)
یونا : این لباس مهمونیه
ا/ت : او مرسی
یونا خواهش میکنم من دیگه میرم
( فلش بک به یک ماه بعد)
منو جونگ کوک با هم صمیمی تر شدیم و بعد از یک ماه روز مهمونی و طعتیلی برای یک هفته رسید امروز موقع مدرسه ا هم خدافظی کردیم و رفتم خونه و انقدر برای اون یک هفته خوشحال بودم که یادم رفت قراره بریم مهمونی و یونا بهم یاداوری کرد
رفتم لباسم رو پوشیدم( عکسو می زارم)
و یه ارایش ساده انجام دادم قرار بود جونگ کوک بیاد دمبالم و از اونجا با هم بریم منتظر جونگ کوک بودم که صدای در امد قلبم تند تند میزد تا درو باز کردم جونگ کوک رو دیدم اون خیلی خوشگل شده بود همون طوری مونده بودم
(از زبان جونگ کوک)
درو زدم چرا انقدر استرس دارم وقتی درو باز کرد نتونستم کاری کنم و همون طوری زل زده بودم بهش اون خیلی خوشگل شده بود
من وحشتناک عاشقش شده بودم نمی دونستم چیکار کنم که یکی از همسایه ها درو باز کرد و با صدای اون به خودمون امدیم
حمایت.....؟ 💜
قرار بود چون حمایت ها پایینه پارتارو کم کنم و دوتا بزارم ولی به خاطر شما امروز بیشتر می زارم 🙂🙃
۱۴.۴k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.