نفرین شده
پارت ۴۲
* دریا*
کوک: (از بازو های جی هو گرفتم و آروم فرو بردمش تو آب..اونم با ذوق پاهاشو تکون میداد)
ا/ت: مامان فداش بشه ( نشسته بودم تو آب).. نزار آب بره تو دهنش
کوک؛ هومم..(نشستم تو آب و جی هو رو نگه داشته بودم..)
ته: بیاید بریم دور تر
ا/ت: بریم*
کوک:( جی هو رو بغل کردم و رفتیم دور تر) مواظبشم نگران نباش.( از کمرش گرفتم و شناورش کردم)
*جی هو ذوق میکرد*
ا/ت: قربونش برممم
***
ا/ت: من گشنمه
ته: بریم غذا بخوریم
همه: بریم
ا/ت: ( بعد غذا... جی هو شروع کرد به گریه کردن و من بردمش تو ماشین بهش شیر دادم و خوابوندمش و گذاشتم رو تشکی که کوک انداخته بود رو ماسع ها..شالمم رو انداختم روش تا راحت بخوابه و آفتاب پوستش رو اذیت نکنه)
* دریا*
کوک: (از بازو های جی هو گرفتم و آروم فرو بردمش تو آب..اونم با ذوق پاهاشو تکون میداد)
ا/ت: مامان فداش بشه ( نشسته بودم تو آب).. نزار آب بره تو دهنش
کوک؛ هومم..(نشستم تو آب و جی هو رو نگه داشته بودم..)
ته: بیاید بریم دور تر
ا/ت: بریم*
کوک:( جی هو رو بغل کردم و رفتیم دور تر) مواظبشم نگران نباش.( از کمرش گرفتم و شناورش کردم)
*جی هو ذوق میکرد*
ا/ت: قربونش برممم
***
ا/ت: من گشنمه
ته: بریم غذا بخوریم
همه: بریم
ا/ت: ( بعد غذا... جی هو شروع کرد به گریه کردن و من بردمش تو ماشین بهش شیر دادم و خوابوندمش و گذاشتم رو تشکی که کوک انداخته بود رو ماسع ها..شالمم رو انداختم روش تا راحت بخوابه و آفتاب پوستش رو اذیت نکنه)
۱۸.۰k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.