پست آخر
تصمیمش را که گرفت سد راهش نشو...
گریه هایت را مخفی کن...
لبخند بزن...
مبادا حرفی بزنی که دلش بلرزد...
تصمیمش را که گرفت لباسهایش را تک به تک اتو بزن...
عطر همیشگی یادت نرود...
توشه بین راه...
او هیچوقت حواسش به خودش نیست...
مسواکش را...
شانه کوچکش...
همه را مرتب توی چمدانش بگذار...
تصمیمش را که گرفت کفشهایش را برای آخرین بار واکس بزن و جلوی پایش جفت کن...
از زیر قرآن ردش کن...
برایش دعای خیر کن...
یادت باشد تصمیمش را که گرفت تو بیشتر از خودش باید پای تصمیمش بایستی...
#من_نوشت:
1399 سال هزار و سیصد و عاشقی بود...
همین...
خداحافظ
گریه هایت را مخفی کن...
لبخند بزن...
مبادا حرفی بزنی که دلش بلرزد...
تصمیمش را که گرفت لباسهایش را تک به تک اتو بزن...
عطر همیشگی یادت نرود...
توشه بین راه...
او هیچوقت حواسش به خودش نیست...
مسواکش را...
شانه کوچکش...
همه را مرتب توی چمدانش بگذار...
تصمیمش را که گرفت کفشهایش را برای آخرین بار واکس بزن و جلوی پایش جفت کن...
از زیر قرآن ردش کن...
برایش دعای خیر کن...
یادت باشد تصمیمش را که گرفت تو بیشتر از خودش باید پای تصمیمش بایستی...
#من_نوشت:
1399 سال هزار و سیصد و عاشقی بود...
همین...
خداحافظ
۳۵.۱k
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.