سناریو کوتاه ✨🍷
اون روح باستانی جنگل فقط هر ده سال یک بار خودش رو نمایش می داد..
اولین فردی که اون رو می دید قربانی اون می شد...
شب اول تابستون هر دهه به کنار اون رودخونه باستانی و مقدس میومد...
پسرهای جوون و دخترهای نوجوون و تنها و غمزده قربانی اون می شدن..در واقع.. قربانی زیبایی حیرت انگیز و فریبنده اش می شدن!...
تو تاریکی شب..زمانی که نور ستاره ها زیبایی این شب رو براش چندصد برابر می کرد...نزدیک اون دختر میشه و با انگشت اشاره قطره اشک دخترک رو از روی صورتش پاک می کنه...
_چی تو رو اینقدر رنجونده... جینکیونگ؟!...
+ا..اسم منو از کجا می دونی؟!.. تو کی هستی؟!...
چشم دختر به صورت مبهوت کننده اون روح افتاد...برق توی چشماش از بین رفت...چشماش کدر و خاکستری شد..اون تسخیر شده بود!...اون روح خبیث همونجا زنده زنده ناخون های تیزش رو توی سینه دختر فرو کرد و قلبش رو بیرون کشید...تا قطره آخر خون اون دختر رو کشید...و جسم بی جون اون رو توی رودخونه رها کرد و درحالی که قلب دخترک بین دستاش هنوز می تپید،از اونجا فاصله گرفت...
اون قلب هنوز می زد،چون این خود روح خبیثه که هر دفعه گمراه و قربانی میشه!...روزی این هیولا...فقط یه پسر جوون و خوش سیما بود..که چهره زیباش براش غرور آفرین شد...اون می خواد که این چهره زیبا،تا ابد به فرشتگان مرگ در کشتن انسانها یاری برسونه!...
#shortscenarios_by_myj
اولین فردی که اون رو می دید قربانی اون می شد...
شب اول تابستون هر دهه به کنار اون رودخونه باستانی و مقدس میومد...
پسرهای جوون و دخترهای نوجوون و تنها و غمزده قربانی اون می شدن..در واقع.. قربانی زیبایی حیرت انگیز و فریبنده اش می شدن!...
تو تاریکی شب..زمانی که نور ستاره ها زیبایی این شب رو براش چندصد برابر می کرد...نزدیک اون دختر میشه و با انگشت اشاره قطره اشک دخترک رو از روی صورتش پاک می کنه...
_چی تو رو اینقدر رنجونده... جینکیونگ؟!...
+ا..اسم منو از کجا می دونی؟!.. تو کی هستی؟!...
چشم دختر به صورت مبهوت کننده اون روح افتاد...برق توی چشماش از بین رفت...چشماش کدر و خاکستری شد..اون تسخیر شده بود!...اون روح خبیث همونجا زنده زنده ناخون های تیزش رو توی سینه دختر فرو کرد و قلبش رو بیرون کشید...تا قطره آخر خون اون دختر رو کشید...و جسم بی جون اون رو توی رودخونه رها کرد و درحالی که قلب دخترک بین دستاش هنوز می تپید،از اونجا فاصله گرفت...
اون قلب هنوز می زد،چون این خود روح خبیثه که هر دفعه گمراه و قربانی میشه!...روزی این هیولا...فقط یه پسر جوون و خوش سیما بود..که چهره زیباش براش غرور آفرین شد...اون می خواد که این چهره زیبا،تا ابد به فرشتگان مرگ در کشتن انسانها یاری برسونه!...
#shortscenarios_by_myj
۳۱.۶k
۲۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.