ایستگاه باران (پارت 13)
موبایلمو ورداشتم غذا سفارش بدم ک جسیکا اومد پایین +خوب شد اومدی داشتم غذا سفارش میدادم چفت پس من سوشی میخورم با دوتا نوشابه +منم پاستا میخوام هومم تهیونگا تو چی؟ _من مرغ سوخاری میخورم زنگ زدم سفارش دادم ک یدفعه جسیکا اومد نشس روم +هووی گاو بلند شو &نمیخوام پرتش کردم اونور &واا چتهههه تهیونگ میخندید بهمون جسیکا نشست پیشم +میدونی دلم چی میخواد _هومم چی؟ +شیرموز &اه تو ام با این شیرموزاتتت +دو روزه شیرموز نخوردمم _من دارم جسیکا زد زیر خنده +منحرف گااو _تو یخچال شیرموز هست برو بردار زود چاشدم رفتم در یخچالو وا کردم و دوتا شیرموز برداشتم و نشستم رو کابینت همرو خوردم زنگ خورد از رو کابینت اومدم پایین &هاها شمارو با کارتتون صدا میکنن دهن کجی کردم بهش و کارتمو برداشتم غذاهارو حساب کردم و اومدم غذاهارو گذاشتم رو جلومبلی و برا تهی رو دادم دستش و خوردیم
(پرش زمانی شب*)
موقع خوا بود تهیونگ اروم اروم رفت بالا و منم ی بطری اب پر کردم بردم بالا دراز کشید رو تخت پانسمانشو عوض کردمو البته چشم نیمه باز * بطری گذاشتم رو میز کناریش و داشتم میرفتم گفتم من میرم پایین رو کاناپه میخوابم _با همین لباسا؟؟ +اره _کشو اولی رو وا کن ی تیشرت بردار ئ شرتکم هست اونم بپوش+اینا از کجا اومد+شرتک و گفتم کوک خرید تیشرت برا خودمه +عا باشع _راستی +هومم _پیش من بخواب +ها؟! _میگم پیش خودم بخواب کجاش نامفهومه؟؟ _عا... باش داشتم میرفتم بیرون ک گفت کجا میری باخودم فکر کردم چقد حرف میزنه بزا برمم دیگهه(گوه خوردی بپمم دلش واست تنگ شدهههه) میرم لباسامو عوض کنم بعدم برم سرویس +برو اتاق دومی از سمت راست+باشه رفتم اون اتاقو پیدا کردم دیدم همه لوازمی که لازم دارم رو داره حتی بعضی از عکسای دوتاییمون اویزونن از دیوار با خودم گفتم باید ی عکس دوتایی جدید بگیریم و اویزون کنیم اه چی میگی با خودت لی ا/ت ولی ا..اخه خودش گفت از این به بعد تا اخرش باهامه منم بهش قول دادم اه بسه ا/ت شیی لباساتو عوض کن لباسامو عوض کردمو رفتم دشوریی
(ویو تهیونگ) دیدم ا/ت اومد تو اتاق گفتم چرا تو اتاق خودت نخوابیدی +میخواستم پیش تو باشم لبخندی تحویلش دادم اومد نشست رو تخت موهاش و وا کرد و دراز کشید با ی کوچولو در دخودمو کشیدم سمتش و نزدیکش شدم...
بقیش پارت بعد امیدوارم خوشتون بیاد
لایک و کامنت بزارید گذاشتمتون تو خماری ینیی پارت بعدب کی اپ میشهه لایک و کامنت بزارید تا بفهمید
برا غلط تایپی ها هم ببخشید حییحیی
(پرش زمانی شب*)
موقع خوا بود تهیونگ اروم اروم رفت بالا و منم ی بطری اب پر کردم بردم بالا دراز کشید رو تخت پانسمانشو عوض کردمو البته چشم نیمه باز * بطری گذاشتم رو میز کناریش و داشتم میرفتم گفتم من میرم پایین رو کاناپه میخوابم _با همین لباسا؟؟ +اره _کشو اولی رو وا کن ی تیشرت بردار ئ شرتکم هست اونم بپوش+اینا از کجا اومد+شرتک و گفتم کوک خرید تیشرت برا خودمه +عا باشع _راستی +هومم _پیش من بخواب +ها؟! _میگم پیش خودم بخواب کجاش نامفهومه؟؟ _عا... باش داشتم میرفتم بیرون ک گفت کجا میری باخودم فکر کردم چقد حرف میزنه بزا برمم دیگهه(گوه خوردی بپمم دلش واست تنگ شدهههه) میرم لباسامو عوض کنم بعدم برم سرویس +برو اتاق دومی از سمت راست+باشه رفتم اون اتاقو پیدا کردم دیدم همه لوازمی که لازم دارم رو داره حتی بعضی از عکسای دوتاییمون اویزونن از دیوار با خودم گفتم باید ی عکس دوتایی جدید بگیریم و اویزون کنیم اه چی میگی با خودت لی ا/ت ولی ا..اخه خودش گفت از این به بعد تا اخرش باهامه منم بهش قول دادم اه بسه ا/ت شیی لباساتو عوض کن لباسامو عوض کردمو رفتم دشوریی
(ویو تهیونگ) دیدم ا/ت اومد تو اتاق گفتم چرا تو اتاق خودت نخوابیدی +میخواستم پیش تو باشم لبخندی تحویلش دادم اومد نشست رو تخت موهاش و وا کرد و دراز کشید با ی کوچولو در دخودمو کشیدم سمتش و نزدیکش شدم...
بقیش پارت بعد امیدوارم خوشتون بیاد
لایک و کامنت بزارید گذاشتمتون تو خماری ینیی پارت بعدب کی اپ میشهه لایک و کامنت بزارید تا بفهمید
برا غلط تایپی ها هم ببخشید حییحیی
۵.۲k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.