🍂Love and hate🍂
🍂Love and hate🍂
🌑Part ۲🌑
همینطور نگاهش میکردم که برگشت گفت...
(علامت مینهی+/علامت لینو-)
-اینطوری نگاهم نکن مگه ادم ندیدی تو
+اههه... ببخشید منظوری نداشتم
-اوم...
-اوه....مثلاینکه یه جا درس میخونیم(اشاره به لباست)
+اوه اره
-واقعا رو مخی ....
+منظورتچیه؟ (متعجب و عصبی)
-بلد نیستی حرف بزنی؟! تو....تو اصن میدونی من کیام؟؟
+ بزرگتر به یهورم . نکنه شاهی چیزی هستی؟(خنده ریز)
-واوووو ... واقعا که خیلی رو داری دخترجون
+خودم میدونم بیب
-نمنه ؟ بیب!!! هوی دور برت نداره زودپسرخاله شدی !
+نگو بدت میاد..(پسرا همشون عین همن 😒)
+اتوبوس رسید دیگه باید برم ... دلم نمیخواد به خاطر حرف زدن باتو دیر کنم
~~~~~~~~~~~~~~~
"ویو لینو"
چطوری جرعت میکنه؟؟؟ عجب ادم مزخرفیه .... بهت نشون میدم ...واسا ببین چجوری روزت رو سیاه میکنم ناسلامتی من لیمینهوام(خنده شیطانی)
(بشم منظورش اینه که مافیاس😁)
~~~~~~~~~~~~~~~
"ویو مینهی"
دیدم اوضاع داره خیت میشه واس همین دنبال بهونه بودم که ازش دور شم مطمئنم اگه یکم دیگه ادامه میدادم رسما باهام دشمن میشد ... مغزم هنگ کرده بود نمیدونم چرا انقدر چرتوپرت گفتم اطرافم دنبال بهونه بودم که دیدم اتوبوس اومد
اخیششش یه بهونه ... پسره رو پیچوندم و سوار اتوبوس شدم
~~~~~~~~~~~~~~~
"چندمینبعد"
+بالاخره پامو گذاشتم جایی که مینیو بود...هق....هق...داداشی هیچ وقت نمیبخشمت....تو..توباید میموندی پیشم....ولی منو با درد مرگ پدر و مادر تنها گذاشتی ...تازه داشتم فراموششون میکردم که تو بدترش کردی....
بعداز اینکه یاد برادرم افتادم خودمو جمع و جور کردم و به سمت دفتر معلما رفتم . نمیدونستم کدوم کلاس هستم ولی کاش حداقل شانس بیارم و تو کلاسی باشم که دوستای خوبی نصیبم بشه....
"دفتر"
در زدم
= بفرمایین تو
+سلام....من پارک مینهی هستم ، دانشاموز انتقالی
= اووه خوشاومدی مینهی ... اممم بزار نگاه کنم ببینم کدوم کلاسی ☺️
+خیلی ممنون خانم...
= کیم یوری...میتونی خانم کیم صدام کنم
+چشم🙂
=اممم... عزیزم.. کلاس ۴ طبقه دوم☺️
+از لطفتون ممنونم خانم کیم .
=خواهش میکنم عزیزم
~~~~~~~~~~~~~~~
تو دفتر معلما رو صندلی نشستم تا معلمم بیاد
چند دقیقه گذشت تا بالاخره اومد ...
÷شما دانش اموز انتقالی هستین؟
+ها؟ اوه بله سلام اقا...
÷دنبال من بیا
+چشم(عجبا یه سلام هم نمیده!)
~~~~~~~~~~~~~~~
پشت سرش به سمت کلاس رفتم منتظر موندم تا صدام کنه ...
÷بیاتو
÷ بچه ها ایشون دانشاموز جدید کلاسمون هست ... خودتو معرفی کن
+سلام من پارک مینهی هستم
÷همین؟
+چیزدیگهام باید بگم؟
÷😐 نه بفرما بشین ... اون ته کنار صندلی هیونجین
+هیونجین کیه؟(احساس کردم کسی پشت سرمه برگشتم که دیدم یه پسرس)
🥟: ه.........
🌑Part ۲🌑
همینطور نگاهش میکردم که برگشت گفت...
(علامت مینهی+/علامت لینو-)
-اینطوری نگاهم نکن مگه ادم ندیدی تو
+اههه... ببخشید منظوری نداشتم
-اوم...
-اوه....مثلاینکه یه جا درس میخونیم(اشاره به لباست)
+اوه اره
-واقعا رو مخی ....
+منظورتچیه؟ (متعجب و عصبی)
-بلد نیستی حرف بزنی؟! تو....تو اصن میدونی من کیام؟؟
+ بزرگتر به یهورم . نکنه شاهی چیزی هستی؟(خنده ریز)
-واوووو ... واقعا که خیلی رو داری دخترجون
+خودم میدونم بیب
-نمنه ؟ بیب!!! هوی دور برت نداره زودپسرخاله شدی !
+نگو بدت میاد..(پسرا همشون عین همن 😒)
+اتوبوس رسید دیگه باید برم ... دلم نمیخواد به خاطر حرف زدن باتو دیر کنم
~~~~~~~~~~~~~~~
"ویو لینو"
چطوری جرعت میکنه؟؟؟ عجب ادم مزخرفیه .... بهت نشون میدم ...واسا ببین چجوری روزت رو سیاه میکنم ناسلامتی من لیمینهوام(خنده شیطانی)
(بشم منظورش اینه که مافیاس😁)
~~~~~~~~~~~~~~~
"ویو مینهی"
دیدم اوضاع داره خیت میشه واس همین دنبال بهونه بودم که ازش دور شم مطمئنم اگه یکم دیگه ادامه میدادم رسما باهام دشمن میشد ... مغزم هنگ کرده بود نمیدونم چرا انقدر چرتوپرت گفتم اطرافم دنبال بهونه بودم که دیدم اتوبوس اومد
اخیششش یه بهونه ... پسره رو پیچوندم و سوار اتوبوس شدم
~~~~~~~~~~~~~~~
"چندمینبعد"
+بالاخره پامو گذاشتم جایی که مینیو بود...هق....هق...داداشی هیچ وقت نمیبخشمت....تو..توباید میموندی پیشم....ولی منو با درد مرگ پدر و مادر تنها گذاشتی ...تازه داشتم فراموششون میکردم که تو بدترش کردی....
بعداز اینکه یاد برادرم افتادم خودمو جمع و جور کردم و به سمت دفتر معلما رفتم . نمیدونستم کدوم کلاس هستم ولی کاش حداقل شانس بیارم و تو کلاسی باشم که دوستای خوبی نصیبم بشه....
"دفتر"
در زدم
= بفرمایین تو
+سلام....من پارک مینهی هستم ، دانشاموز انتقالی
= اووه خوشاومدی مینهی ... اممم بزار نگاه کنم ببینم کدوم کلاسی ☺️
+خیلی ممنون خانم...
= کیم یوری...میتونی خانم کیم صدام کنم
+چشم🙂
=اممم... عزیزم.. کلاس ۴ طبقه دوم☺️
+از لطفتون ممنونم خانم کیم .
=خواهش میکنم عزیزم
~~~~~~~~~~~~~~~
تو دفتر معلما رو صندلی نشستم تا معلمم بیاد
چند دقیقه گذشت تا بالاخره اومد ...
÷شما دانش اموز انتقالی هستین؟
+ها؟ اوه بله سلام اقا...
÷دنبال من بیا
+چشم(عجبا یه سلام هم نمیده!)
~~~~~~~~~~~~~~~
پشت سرش به سمت کلاس رفتم منتظر موندم تا صدام کنه ...
÷بیاتو
÷ بچه ها ایشون دانشاموز جدید کلاسمون هست ... خودتو معرفی کن
+سلام من پارک مینهی هستم
÷همین؟
+چیزدیگهام باید بگم؟
÷😐 نه بفرما بشین ... اون ته کنار صندلی هیونجین
+هیونجین کیه؟(احساس کردم کسی پشت سرمه برگشتم که دیدم یه پسرس)
🥟: ه.........
۸۶۴
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.