پشیمانی (part 11)

و کوک و شوربا نگاه برزخی به ات شروع کردن به شستن و ظرف ها بقیه رفتن تو حال و نشستن و فیلم میدیدن

از زبان کوک و شوگا
کوک : بیا رو ات اب یخ بریزیم
شوگا : فکر خوبیه
کوک : من همیشه فکرام خوبه ایشش
شوگا:از خود راضی عهعه
کوک: خب اون ظرف بزرگ رو بیا بیا اینم یخ تو برو ابش کن
شوگا :اوکی بده

شوگا و کوک رفتن و ظرف را پر اب کردن و یواشکی چون چراغها خاموش بود رفتن سمت مبل ات اونجا نشسته بود کنارش جیمین و جین ات وسط بود آروم رفتن بالا سرشون و کل اب را ریختن روشون
ات : هیییییییی یخ کردممممممممم
جین: ات جان عن تا ببند
جیمین: خیس شدم اشغالا

کوک و شوگا : حقتونه مخصوصا تو ات چون ما داشتیم کل مدت ظرف ها را میشستیم
و شما دارید فیلم میبینید


این جور بحث تا یک ساعت ادامه داشت که آخر ات با تمام شدن حرفای شوگا و کوک دنبالشان کرد جین هم رفت با ماهیتابه دنبال شوگا و کوک و جیمین داشت دنبال وسیله برای زدم میگشت که یهو ات دمپایی را به جیمین پرت کرد و خورد تو سر جیمین حالا جیمین دنبال ات کرد و خورد تو سر نامی نامی و جین دنبال جیمین کردن و همینطوری همه دنبال هم کردن و ات به خاطر شلوار گشاد و بلند و خیسش شلوار رفت زیر پاش و زارت خورد زمین و خواست بلند شه که دوباره زارت دوم خورد زمین کوک خواست بره کمکش که خودش زارت سوم افتاد رو ات آخر به مشقت از رو زمین بلند شدن و ات رفت لباساشا عوض کنه و.....





دوستان از این به بعد پارت های کوتاه می ذارم اما هر روز👍👍👍👍👍👍👍👍