Margins P⁵
دان بی ویو
از ماشین پیاده شدم و به راهم ادامه دادم
چون میدونستم جی پی اس ماشین روشنه
و یکی میاد پیدام میکنه!..
هنوز دوتا قدم هم نشده بود که یکی
با فشار منو برگردوند طرف خودش
+ج...جو...جونگکوک؟!
_به خیال خودت میخواستی فرار کنی؟هوم؟(بم)
دان بی ویو
صداش بم بود یعنی مثلِ سگ اعصبانیه
و منم اگه چیزی بگم فقط روی آتیش
بنزین میریختم
+ولم کن بزار برم(جیغ)
_کجا؟تازه پیدات کردم
+چی میخوای؟از من چی بهت میرسه؟
جئون چرا انقدر پیگیرِ منی؟...
_فقط میخوام بدونم....تمام اون مدتی رو که
سرمو شیره میمالوندی...تمام اون رازهایی
که بهم نگفتی....تمام اون مدتی که ولم کردی و
رفتی!(عربده)
خب خانم جئون!....بگو ببینم اونی که باهاش بودی
مثل من عاشقت بود؟...مثل من خودشو فدات میکرد؟
مثل من خودشو توی اون دوتا دریاچهی سیاه
غرق میکرد؟
+چ...چی میگی؟بعد از تو من حتی به یه پسر
نگاه نکردم!...چجوری؟چجوری انتظار داری غیر
از تو،به یکی دیگه نگاه کنم؟
_بازیگر خوبی نیستی(خندهی عصبی)
+باور کن تمامش راسته،قسم میخورم
_یه شرطی داره
+چی؟
_باید با من ازدواج کنی
+به زور؟...نه نه خودتم خوب میدونی
که هیچکسی نمیتونه بزور باعث بشه
کاری رو انجام بدم(پوزخند)
_اوهوم وقتی امشب زیرم جون دادی
میفهمی!
+چی؟؟نه برو گمشو احمق
_تو گفتی منم گمشدم
تا لایکا و کامنتا زیاد نشن
خبری از پارت بعد نیست
لایک:۲۰
کامنت:۲۰
از ماشین پیاده شدم و به راهم ادامه دادم
چون میدونستم جی پی اس ماشین روشنه
و یکی میاد پیدام میکنه!..
هنوز دوتا قدم هم نشده بود که یکی
با فشار منو برگردوند طرف خودش
+ج...جو...جونگکوک؟!
_به خیال خودت میخواستی فرار کنی؟هوم؟(بم)
دان بی ویو
صداش بم بود یعنی مثلِ سگ اعصبانیه
و منم اگه چیزی بگم فقط روی آتیش
بنزین میریختم
+ولم کن بزار برم(جیغ)
_کجا؟تازه پیدات کردم
+چی میخوای؟از من چی بهت میرسه؟
جئون چرا انقدر پیگیرِ منی؟...
_فقط میخوام بدونم....تمام اون مدتی رو که
سرمو شیره میمالوندی...تمام اون رازهایی
که بهم نگفتی....تمام اون مدتی که ولم کردی و
رفتی!(عربده)
خب خانم جئون!....بگو ببینم اونی که باهاش بودی
مثل من عاشقت بود؟...مثل من خودشو فدات میکرد؟
مثل من خودشو توی اون دوتا دریاچهی سیاه
غرق میکرد؟
+چ...چی میگی؟بعد از تو من حتی به یه پسر
نگاه نکردم!...چجوری؟چجوری انتظار داری غیر
از تو،به یکی دیگه نگاه کنم؟
_بازیگر خوبی نیستی(خندهی عصبی)
+باور کن تمامش راسته،قسم میخورم
_یه شرطی داره
+چی؟
_باید با من ازدواج کنی
+به زور؟...نه نه خودتم خوب میدونی
که هیچکسی نمیتونه بزور باعث بشه
کاری رو انجام بدم(پوزخند)
_اوهوم وقتی امشب زیرم جون دادی
میفهمی!
+چی؟؟نه برو گمشو احمق
_تو گفتی منم گمشدم
تا لایکا و کامنتا زیاد نشن
خبری از پارت بعد نیست
لایک:۲۰
کامنت:۲۰
۱.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.