وقتی آسانسور اومد وارد شد و دکمه طبقه مورد نظرشو رو زد هم

وقتی آسانسور اومد وارد شد و دکمه طبقه مورد نظرشو رو زد همین که میخواست در بسته بشه یه مرد خوشتیپ دوید و دستش رو دراز کرد تا در آسانسور بسته نشه وقتی نفسش منظم شد وارد آسانسور شد و کنار هاروکو ایستاد با روشن شدن دکمه ها پرسید شما تو طبقه ی ۱۴زندگی میکنید و هاروکو گفت بله اونجا زندگی میکنم
مرد لبخند زد و گفت منم طبقه ۱۳ زندگی میکنم :)
و بعد اینکه صحبتش تموم شد دکمه طبقه ۱۳ رو زد هاروکو از پنجره های در آسانسور به بیرون نگاه میکرد و هر دوتا ساکت بودن
وقتی تصادفی به اون نگاه کرد پلک زد و یه لبخند شیرینی بهش زد درست توی همون لحظه آسانسور توی طبقه ۱۳ ایستاد در ها باز شد و مرد بیرون رفت
مرد گفت بعدن میبینمت هاروکو هم جواب داد بله حتما
ولی تا قبل اینکه در های آسانسور بسته بشه مرد برگشت و از کتش ی چاقو در آورد و با صدای وحشتناک و تهدید امیزی گفت بالا بعد هم مثل دیوونه ها خندید و از پله ها بالا رفت
هاروکو ترسیده بود خیلی زیاد
اما قبل اینکه کاری کنه در های آسانسور بسته شد و آسانسور به بالا رفت شروع کرد به جیغ زدن
با مشت به دکمه ها میکوبید که اسانسور وایسه اما فایده نداشت
وقتی به طبقه ۱۴ رسید در های آسانسور باز شد و مرد اونجا منتظرش وایساده بود هاروکو اون شب از دنیا رفت .
کره ایا میگن این داستان واقعیه برای همینم هست که اسانسور ها دکمه توقف دارن^^