دلش دریای خون، چشمش به در بود
دلش دریای خون، چشمش به در بود
امیدش دیدن روی پسر بود
پدر می گشت قلبش پاره پاره
پسر می کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد
پسر هم مثل او بیتاب می شد
پسر از پرده ی دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد
.....
.
.
.
انگور می دهند که قربانی ات کنند
لازم نکرده دعوت مهمانی ات کنند
صدها رواق در جگرت زهر باز کرد
می خواستند آینه بندانی ات کنند
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
امیدش دیدن روی پسر بود
پدر می گشت قلبش پاره پاره
پسر می کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد
پسر هم مثل او بیتاب می شد
پسر از پرده ی دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد
.....
.
.
.
انگور می دهند که قربانی ات کنند
لازم نکرده دعوت مهمانی ات کنند
صدها رواق در جگرت زهر باز کرد
می خواستند آینه بندانی ات کنند
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
۱.۸k
۰۹ آذر ۱۳۹۵