پروانه ی مشکی پارت 𝟓

ا/ت)
خیلی تخمی بود مدرسه از ماشین پیاده شدم و رفتم اتاق مدیر با کمک کوک
-(تق تق)
مدیر: بله بفرمایید
-سلام من دانش اموزش جدید هستم ( پوکر فیس)
مدیر: اها بله خب شما باید به کلاس....... برید
-باشه ممنون
+خب تو کلاس منی راحت تر شد
- تو مگه میری مدرسه ؟
+اره ما هم سنیم
-اها اوکی
(توی کلاس)
معلم :خب عزیزم بیا خودت رو معرفی کن
-چشم سلام من کیم لارا هستم ولی ا/ت صدام میکنن
معلم:برو هر جا که دوست داشتی بشین
-(پوکر فیس)همه جا رو نگاه کردم دو جا خالی بود یکی یه پسر که معلوم بود خیلی هول هست نشسته بود یکی دیگه هم کوک پس رفتم پیشه هوله نشستم
معلم داشت درس میداد که به دستی ذوب رونم پام احساس کردم اما دستش رو کشیدم کنار ولی دومین بار دستش رو پیچوندم
-به من دست نزن فعمیدی ( خیلی اروم )
تهیونگ :باشه باشه ولم کن ( بچه ها این فقط یه فیکه دوباره تکرار میکنم فیک هیچی واقعی نیست)
(کوک)
داشتم ا/ت رو نگاه میکردم معلوم بود یه چیزی هست چون یه دفعه برگشت به تهیونگ یه چیزی گفت خیلی خشمگین بود پس به چیزی هست همین جوری تو فکر بودم که زنگ خورد زود رفتم پیشه ا/ت
+حالت خوبه
-اره چرا باید بد باشه
+تهیونگ چیزی بهت گفت
-نیازی نمیبینم بهت بگم
+پس زنگ بعدی بیا پیشه خودم بشین
+به تو هیچ. ربطی نداره که من کجا میشینیم
+ا/ت تهیونگ خیلی ادم ... اصلا ولش به من چه ربطی داره هرکاری میخوای بکن
(ا/ت)
وسایلم رو جمع کردم و رفتم حیاط.........