پارت۱۰

پارت۱۰
سادیا:خدم زدمش پاشم وامیستم خدتو اذیت نکن
سودا:سادیا من دلم خیلی میخاد سر ب تنش نباشه ولی معنی نمیده برم اینقد بزنمش ک صدای سگ بده ببین خاهرمو داره برا اون اشک میریزه
ستین: دیگ نای ادامه دادن ندارم میخام ازش دل بکنم این دله بی صاحاب نمیخاد از این نامرد کنده بشه (گریه)
سودا:آروم باش دیگ اه
اشکامو پاک کردم
ستین:حواسم هستا جدیدا زیاد سرتون توی گوشیه رهام و امیر کین ها ج بدین؟!
سودا:بزا خدم بگم دوستای همون پسره ان ک سادیا سرشو شکست امیر با من دوست شده رهام با سادیا سامورایی
سادیا:چرت نگو فقط واس پارتیه شماره امون گرفت ک آدرس بفرستن
ستین:گوشام درازه؟
سودا:ن این حرفا چیه
ستین:سادیا آدرسو میتونستن واس ی نفرتون بفرستن خر خدتی چرا نمیگی خوشت میاد زود عکساشون نشونم بدین بینم
بعد چند دقیقه عکسای رهام و امیر نگاه کردن
ستین:از منم بیشتر عکساشونو دارین ک
سادیا:س دادیم رفت گفتم مچمونو میگیره
سودا:حتما من گفتم ستینو بپچیونیم
ستین:خو حالا بد ک نکردین عاشق شدین
سادیا:عشق چیه ی دوستی ساده است
سودا:چند بار بهت بگه خر خدتی ها سادیا فهمید رفت تو هنو دنبال دروغ جور کردنی خنگ
ستین:مغزتو برم سادیا شماها میرین دانشگاع یا دنبال شوهرین!؟
سودا:درس در کنارش شوهر (خنده)
سادیا: و ب همراهش کتک خوردن از ستین
ستین:آفرین
یهو گوشیم زنگ خورد رامتین بود
سادیا: ج ندیا
سودا: تو چیکار داری میخاد ج میده
ج دادم
ستین:الو
مهرداد:سلام منم مهرداد
ستین:سلام چی شده مهرداد رامتین کجاست؟
مهرداد:بیمارستان رگشو زده لوکیشن میفرستم بیا لطفا
سریع آماده شدم و با دخترا رفتم بیمارستان
ویوی سودا
ستین خیلی حالش بد بود نمیدونم چجوری رسیدیم ب بیمارستان با اون حاله بدش بازم رانندگی کرد وقتی رسیدیم ب مهرداد زنگ زدم
سودا:استاد خوبین ما رسیدیم بیمارستان کجایین