p3
مافیای سکسی من
و از الان هر کاری که میگم باید انجام بدی
لیسا: چشم
خواستم برم که دستم رو کشید که افتادم تو بغلش و لپام سرخ شد منو ول کرد و سرم پایین بود و رفتم
داشتم ظرف می شستم که یاد جنی افتادم یکی از ظرف هار محکم زدم زمین و شکست و رفتم اتاق ارباب داش رو صندلی کتاب می خوند کرواتشو گرفتم و کشیدم گفتم دوستم کو
کوک:دادمش به دوستم جاش امنه
لیسا: چجوری باور کنم
کوک:نمیدونم
کوک ویو
دیدم دستش پر خون بود بهش گفتم دستت چی شده از سر لج هیچی نگفت رفتم آشپزخونه دیدم یکی از ظرفا شکسته گفتم کار کدومتونه یکی گفت لیسا اونو تو یکی از اتاقا زندانی کردم و براش اصلا مهم نبود (داداش دوستشو ازش گرفتیا🗿🫧)
لیسا:آشغال بزار برم که یهو
برای پارت بعد
۲ کامنت و ۶ لایک
و از الان هر کاری که میگم باید انجام بدی
لیسا: چشم
خواستم برم که دستم رو کشید که افتادم تو بغلش و لپام سرخ شد منو ول کرد و سرم پایین بود و رفتم
داشتم ظرف می شستم که یاد جنی افتادم یکی از ظرف هار محکم زدم زمین و شکست و رفتم اتاق ارباب داش رو صندلی کتاب می خوند کرواتشو گرفتم و کشیدم گفتم دوستم کو
کوک:دادمش به دوستم جاش امنه
لیسا: چجوری باور کنم
کوک:نمیدونم
کوک ویو
دیدم دستش پر خون بود بهش گفتم دستت چی شده از سر لج هیچی نگفت رفتم آشپزخونه دیدم یکی از ظرفا شکسته گفتم کار کدومتونه یکی گفت لیسا اونو تو یکی از اتاقا زندانی کردم و براش اصلا مهم نبود (داداش دوستشو ازش گرفتیا🗿🫧)
لیسا:آشغال بزار برم که یهو
برای پارت بعد
۲ کامنت و ۶ لایک
۵.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.