🐈 وقتی به حرفش گوش نمیدی...!
🐈 وقتی به حرفش گوش نمیدی...!
ـ pt ⓸
ـــــــــــــــــــ
ا.ت: بخواطر همین حتی سین هم نزدی..
یونگی: هیشش خیلی حرف نزن بیبی..
سرمو بلند کردم با بغض ب چشماش نگا کردم..
ا.ت: حتی سرمم داد زدی..
خواستم بلند شم ک از کمرم گرفت روم خیمه زد
دستامو بالا سرم گرفت کمی نزدیکم شد لبام اروم بوسید ..
ک لب پایینش گاز زدم ( خانم کرم داره دیگه بچمم شوگا)
ی تای ابروشو برد بالا و محکم لباشو کوبید رو لبام مک های دردناکی ب لبام میزد ک بعد چند دقیقه ازم جدا شد توی گوشم زمزمه کرد
یونگی: ببخشید بیبیم..
دستامو دور گردنش حلقه کردم و محکم بغلش کردم ک سرشو برد لای سینه هام.( استغفرالله بسهه)
هولش دادم عقب روی پاهاش نشستم
یونگی: یاا تازه بهم خوش میگذشت
دستمو بردم سمت شکمش و قلقلکش دادم ولی پوکر نگام کرد
یونگی: خنده دارهه..؟!
بیشتر قلقلکش دادم ک دستامو گرفت
یونگی: خندم نمیا بزار کارمو بکنم..
ا.ت: چجوریی میتونی نخندیی..
یونگی: .....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 خب دیگه پارت نمیزارم چون اصلا حمایت نمیکنین..
ی فیک دیگه مینویسم..💥
ـ pt ⓸
ـــــــــــــــــــ
ا.ت: بخواطر همین حتی سین هم نزدی..
یونگی: هیشش خیلی حرف نزن بیبی..
سرمو بلند کردم با بغض ب چشماش نگا کردم..
ا.ت: حتی سرمم داد زدی..
خواستم بلند شم ک از کمرم گرفت روم خیمه زد
دستامو بالا سرم گرفت کمی نزدیکم شد لبام اروم بوسید ..
ک لب پایینش گاز زدم ( خانم کرم داره دیگه بچمم شوگا)
ی تای ابروشو برد بالا و محکم لباشو کوبید رو لبام مک های دردناکی ب لبام میزد ک بعد چند دقیقه ازم جدا شد توی گوشم زمزمه کرد
یونگی: ببخشید بیبیم..
دستامو دور گردنش حلقه کردم و محکم بغلش کردم ک سرشو برد لای سینه هام.( استغفرالله بسهه)
هولش دادم عقب روی پاهاش نشستم
یونگی: یاا تازه بهم خوش میگذشت
دستمو بردم سمت شکمش و قلقلکش دادم ولی پوکر نگام کرد
یونگی: خنده دارهه..؟!
بیشتر قلقلکش دادم ک دستامو گرفت
یونگی: خندم نمیا بزار کارمو بکنم..
ا.ت: چجوریی میتونی نخندیی..
یونگی: .....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 خب دیگه پارت نمیزارم چون اصلا حمایت نمیکنین..
ی فیک دیگه مینویسم..💥
۱۰.۳k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.