دزد روح پارت پنجم
الستین:اینجا چخبره
سونیک به طرف پدرش بر می گرده و شروع به حرف زدن می کنه
سونیک: می خواستی چخبر باشه؟ها
من قیافه ی این پسره و خانوادش حالم به هم میخوره
بعد اون وقت میخواد با خواهرم ازدواج کنه؟
ببین پدر
اگه میخواید این وصلت سر بگیره
اول باید از رو جنازه ی من رد بشی
ناگهان الستین سیلی محکمی در گوش سونیک می زند
الستین: چه قدر بزرگ شدی که صداتو برام میبری بالا؟ چقدر بزرگ شدی که تو روم حرف می زنی
همین العاناز جلوی چشمام گم میشی و اون دهنتو می بندی
دفعه ی آخرتم باشه تو این جور مسائل دخالت می کنی
بعد از سیلی ای که سونیک خورد سرش را پایین انداخته بود و هیچ حرفی نمیزد سکوت فضا را پر کرده بود
تا اینکه الستین به سمت قصر برگشت و بقیه غیر از سونیک به دنبالش
وقتی اسکورج درحال رد شدن از کنار سونیک بود آرام در گوشش چیزی گفت
اسکورج: پسر هانتر نیستم اگه جواب سیلیت رو ندم بچه
فقط بشینو نگاه کن زندگیت رو به آتیش می کشم
سونیک به طرف پدرش بر می گرده و شروع به حرف زدن می کنه
سونیک: می خواستی چخبر باشه؟ها
من قیافه ی این پسره و خانوادش حالم به هم میخوره
بعد اون وقت میخواد با خواهرم ازدواج کنه؟
ببین پدر
اگه میخواید این وصلت سر بگیره
اول باید از رو جنازه ی من رد بشی
ناگهان الستین سیلی محکمی در گوش سونیک می زند
الستین: چه قدر بزرگ شدی که صداتو برام میبری بالا؟ چقدر بزرگ شدی که تو روم حرف می زنی
همین العاناز جلوی چشمام گم میشی و اون دهنتو می بندی
دفعه ی آخرتم باشه تو این جور مسائل دخالت می کنی
بعد از سیلی ای که سونیک خورد سرش را پایین انداخته بود و هیچ حرفی نمیزد سکوت فضا را پر کرده بود
تا اینکه الستین به سمت قصر برگشت و بقیه غیر از سونیک به دنبالش
وقتی اسکورج درحال رد شدن از کنار سونیک بود آرام در گوشش چیزی گفت
اسکورج: پسر هانتر نیستم اگه جواب سیلیت رو ندم بچه
فقط بشینو نگاه کن زندگیت رو به آتیش می کشم
۲.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.