فیک کوک پارت ⁹ ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت:
(از زبان میا)
محکم خودم رو زدم بهش و رفتم
................................................................................
رئیس کار: هییی میا
میا: جانم رئیس
رئیس کار: هی میا برو قهوه هارو برای اون آقایون ببر
میا: چشمم رئیس
رئیس کار: هی میا لبت چی شده دخترم؟
میا: عام این چیزی نیست داشتم یه چیزی میخوردم لبم رو گاز گرفتم
رئیس کار: ولی این خیلی خون میاد ها فکر نمیکنم برای این باشه
میا: نه همینه بابا خوب من برم 😓
رفتم براشون قهوه رو بردم و تشکر کردن که ار ام گفت
ار آرم : هی جونگ کوک نگاه کن این دختر خانم موهاش آبیه این همه میگی آبی بده رنگش نگاه کن چه موهاش قشنگ شده
شوگا: آره قشنگه
جیهوپ: ببخشید خانوم موهاتون خیلی قشنگه ولی بنظرتون به موهای منم میشه اون رنگی؟
جیمین: این چه سوالیه اخه😂
تیهونگ: بچها بس کنین دیگه
جین: ببخشید شما غذا محلی نمیدونین توی اینجا کجا داره؟
میا: چرا دقیقا توی بازار یدونه داره
جین: بچها بریم بخریم
جیمین: ببخشید وقتتون رو گرفتیم
میا: نه این چه حرفیه کار باری؟
تیهونگ: تنکس نو
میا: اوکی پس میبینمتون
جیهوپ: خدافظ
اوه دختر چه سخت بود ولی تونستی
میا: هی دارن میرن رئیس
رئیس کار: باشه عزیزم
رئیسم رفت باهاشون خدافظی کرد و رفتن
رئیس کار: خوب عزیزم برو خونتون
میا: چشم
رئیس کار: خسته نباشی
میا: والا هیچ کاری امروز انجام ندادم 😓
میا: خدافظ
داشتم میرفتم که یه نفر صدام زد وایی خدای من چه صدای آشنایی هااااا خدای من بهترین دوستم بود هه سوجون
آنقدر محکم بغل کردیم همو
هه سوجون: هی دختر دلتنگت بودم
میا: وایی دارم خواب میبینم خدای من 🫂🫂🫂
هه سوجون: هی خونت کجاست
میا: هی راستی تو کجا میمونی
هه سوجون: والا باید برم هتل چی کار کنم
میا: هی خوب بیا خونه من لطفااا خواهش میکنم پلیززز
هه سوجون: باشه قبوله ولی باید تا ساعت چهار صبح باهام فیلم نگاه کنی
میا: تو فیلم بیار من اگه نگاه نکنم گاوم
دستش رو انداخت روی گردنم و راه افتادیم بعد رفتیم خرید و رفتیم خونه
میا: خوش امدییی
هه سوجون: اووو این اتاق توعه اینم اتاق وال هستش نه؟
میا: آره
هه سوجون: پس وال کجاست؟
میا: خوب طولانیه ولی باهاش قهرم
هه سوجون تعریف میکنی حالا پس من توی اتاق اون میمونم؟
میا: آره برو لباسات رو عوض کن منم پفک اینا رو بیارم فیلم ببینیم
هه سوجون: (داد) بشششش نفس اجییییی
(از زبان کوک)
(گوشی زنگ خوردن)
کوک: الو آرمین
آرمين: الو سلام داداش خوبی
کوک: سلام خوبم فدات تو خوبی
آرمین: شکر خوبیم
کوک: بله کار داشتی
آرمين: ما فردا میریم پارتی تو میایی
کوک: آره منم میام
آرمين: دمت گرم داداش
آرمين: پس فردا میبینمت
کوک: باشه
آرمين: هی راستی یه دوستم به اسم هه سوجون اونم میاد بعد ما دختر میاریم مشکلی نداری؟
کوک: نه بابا
آرمین: بشش پس شب خوش
کوک: بش بای توهم
(از زبان میا)
گوشی هه سوجون زنگ خورد و برداشت و یکم حرف زد و آمد گفت
هه سوجون: میا فردا میایی باهم بریم پارتی دوستامم هستن؟
میا: باشه چرا که نه
هه سوجون به یه نفر پشت گوشی گفت باشه میایم
بعدی...
۱۰ لایک💜
۳۵کامنت🐾
۱ فالور🦋
(از زبان میا)
محکم خودم رو زدم بهش و رفتم
................................................................................
رئیس کار: هییی میا
میا: جانم رئیس
رئیس کار: هی میا برو قهوه هارو برای اون آقایون ببر
میا: چشمم رئیس
رئیس کار: هی میا لبت چی شده دخترم؟
میا: عام این چیزی نیست داشتم یه چیزی میخوردم لبم رو گاز گرفتم
رئیس کار: ولی این خیلی خون میاد ها فکر نمیکنم برای این باشه
میا: نه همینه بابا خوب من برم 😓
رفتم براشون قهوه رو بردم و تشکر کردن که ار ام گفت
ار آرم : هی جونگ کوک نگاه کن این دختر خانم موهاش آبیه این همه میگی آبی بده رنگش نگاه کن چه موهاش قشنگ شده
شوگا: آره قشنگه
جیهوپ: ببخشید خانوم موهاتون خیلی قشنگه ولی بنظرتون به موهای منم میشه اون رنگی؟
جیمین: این چه سوالیه اخه😂
تیهونگ: بچها بس کنین دیگه
جین: ببخشید شما غذا محلی نمیدونین توی اینجا کجا داره؟
میا: چرا دقیقا توی بازار یدونه داره
جین: بچها بریم بخریم
جیمین: ببخشید وقتتون رو گرفتیم
میا: نه این چه حرفیه کار باری؟
تیهونگ: تنکس نو
میا: اوکی پس میبینمتون
جیهوپ: خدافظ
اوه دختر چه سخت بود ولی تونستی
میا: هی دارن میرن رئیس
رئیس کار: باشه عزیزم
رئیسم رفت باهاشون خدافظی کرد و رفتن
رئیس کار: خوب عزیزم برو خونتون
میا: چشم
رئیس کار: خسته نباشی
میا: والا هیچ کاری امروز انجام ندادم 😓
میا: خدافظ
داشتم میرفتم که یه نفر صدام زد وایی خدای من چه صدای آشنایی هااااا خدای من بهترین دوستم بود هه سوجون
آنقدر محکم بغل کردیم همو
هه سوجون: هی دختر دلتنگت بودم
میا: وایی دارم خواب میبینم خدای من 🫂🫂🫂
هه سوجون: هی خونت کجاست
میا: هی راستی تو کجا میمونی
هه سوجون: والا باید برم هتل چی کار کنم
میا: هی خوب بیا خونه من لطفااا خواهش میکنم پلیززز
هه سوجون: باشه قبوله ولی باید تا ساعت چهار صبح باهام فیلم نگاه کنی
میا: تو فیلم بیار من اگه نگاه نکنم گاوم
دستش رو انداخت روی گردنم و راه افتادیم بعد رفتیم خرید و رفتیم خونه
میا: خوش امدییی
هه سوجون: اووو این اتاق توعه اینم اتاق وال هستش نه؟
میا: آره
هه سوجون: پس وال کجاست؟
میا: خوب طولانیه ولی باهاش قهرم
هه سوجون تعریف میکنی حالا پس من توی اتاق اون میمونم؟
میا: آره برو لباسات رو عوض کن منم پفک اینا رو بیارم فیلم ببینیم
هه سوجون: (داد) بشششش نفس اجییییی
(از زبان کوک)
(گوشی زنگ خوردن)
کوک: الو آرمین
آرمين: الو سلام داداش خوبی
کوک: سلام خوبم فدات تو خوبی
آرمین: شکر خوبیم
کوک: بله کار داشتی
آرمين: ما فردا میریم پارتی تو میایی
کوک: آره منم میام
آرمين: دمت گرم داداش
آرمين: پس فردا میبینمت
کوک: باشه
آرمين: هی راستی یه دوستم به اسم هه سوجون اونم میاد بعد ما دختر میاریم مشکلی نداری؟
کوک: نه بابا
آرمین: بشش پس شب خوش
کوک: بش بای توهم
(از زبان میا)
گوشی هه سوجون زنگ خورد و برداشت و یکم حرف زد و آمد گفت
هه سوجون: میا فردا میایی باهم بریم پارتی دوستامم هستن؟
میا: باشه چرا که نه
هه سوجون به یه نفر پشت گوشی گفت باشه میایم
بعدی...
۱۰ لایک💜
۳۵کامنت🐾
۱ فالور🦋
۷۴.۵k
۲۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.