عادت داشتیم بعد بحث
عادت داشتیم بعد بحث
یه مدتی رو تنها باشیم
تا همه چی برگرده به قبل
رفتم حموم تا مثه همیشه اشک هامو نبینه
.
اومدم بیرون از اتاق
درحالی که با یه دست داشتم موهامو خشک میکردم
رفتم سمت آشپزخونه که یه لیوان چای داغ و تلخ بردارم و برم بشینم پای داستانم
چشمم بهش افتاد داشت ریشه های فرش رو میبافت
دستش عادت کرده بس بین موهام بود
.
رفتم سمتش سرشو بلند کرد زل زد تو چشام
.
گفتم موهامو میبافی تا دنیامون اروم بگیره؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موهایم را آنقدر
کوتاه میکنم
تا خاطره
انگشتانت را از
یاد ببرند
دیری نمیپاید
دوباره می رویند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داستان_
#موهای_یک_زن_خلق_شده_است_برای_ارامش_بعد_از_طوفان_
#بنشینی_ببافی_ارام_بگیری_
#موهاش_دریا_بود_دنیامو_زیبا_کرد_فهمید_دیوونم_موهاشو_کوتاه_کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه مدتی رو تنها باشیم
تا همه چی برگرده به قبل
رفتم حموم تا مثه همیشه اشک هامو نبینه
.
اومدم بیرون از اتاق
درحالی که با یه دست داشتم موهامو خشک میکردم
رفتم سمت آشپزخونه که یه لیوان چای داغ و تلخ بردارم و برم بشینم پای داستانم
چشمم بهش افتاد داشت ریشه های فرش رو میبافت
دستش عادت کرده بس بین موهام بود
.
رفتم سمتش سرشو بلند کرد زل زد تو چشام
.
گفتم موهامو میبافی تا دنیامون اروم بگیره؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موهایم را آنقدر
کوتاه میکنم
تا خاطره
انگشتانت را از
یاد ببرند
دیری نمیپاید
دوباره می رویند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داستان_
#موهای_یک_زن_خلق_شده_است_برای_ارامش_بعد_از_طوفان_
#بنشینی_ببافی_ارام_بگیری_
#موهاش_دریا_بود_دنیامو_زیبا_کرد_فهمید_دیوونم_موهاشو_کوتاه_کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶.۳k
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.