Single part...

Single part...
Sad ending...
سوجین: وااااییی یوری بدو دیگههههه
یوری: اومدم اومدم
سوجین: کجا بودی؟ الان وقتمون میره ها! هفته ی دیگه کنسرته و ما هنوزم لباس نداریم. نکنه میخوای با این لباسا بری پیش ته ته جونت؟ هوم؟
یوری: وای گفتی دوباره قیلی ویلی رفتم. باورت میشه؟؟؟ ما برای اولین بار داریم میریم کنسرت😃😃🥳
سوجین: آره میدونم. ولی برای کنسرت باید لباس درست داشته باشیم. و بخاطر مادمازل که شما باشی هنوز حتی راه هم نیوفتادیم
یوری: باشه حالا چرا انقدر قر میزنی؟ رژ لبم رو گم کرده بودم یکم پیدا کردنش طول کشید😅>~<
سوجین: هوووووف از دست تو(خنده)
بدو سوار شو دختره ی شلخته ی با نمک
(پرش زمانی به نیم ساعت بعد)
یوری: خب بانو میخوایم کجا بریم؟
سوجین: از سوهو یه پاساژ خوب بهم معرفی شده داریم میریم اونجا
یوری: چقدر دیگه اونجائیم؟
سوجین: تقریبا یه ۴۰ دقیقه دیگه. چرا عین این بچه ها رفتار میکنی که همش میگن کی میرسیم؟ رسیدیم؟ چند دقیقه مونده؟
یوری: خو میخوام بودونم^~^
سوجین: انقدر کیوت نشو.. یهو میبینی دوباره ببر میشم بهترین دوستم رو گاز میگیرماا
یوری: عه نکنننن. تازه جاش خوب شده. دندونات عین چاقو میمونه با چاقو تیز کن دندوناتو تیز میکنی؟
سوجین: هار هار هار.. نمک نریز بچه....
(پرش مکانی به پاساژ)
یوری: سوجینااااا
سوجین: هوم؟
یوری: بیا یه مسابقه
سوجین: چه جور مسابقه ای؟
یوری: من میرم یه طرف پاساژ تو هم برو یه طرف. فقط یک ساعت زمان داریم لباسی که مناسبمونه رو انتخاب کنیم. بعد میام مرکز پاساژ و از یه داور میپرسیم کدوم لباس خوشگل تره.
سوجین: واقعا میخوای اینکارو انجا....
یوری: خدافظظظظظ. از الان یه ساعت شروع شده ها
ادامه کامنت♤♡◇