عشق در پیست*پارت12
ویو ا/ت
منو میا رفتیم بیرون کلی گشتیم و خوشگذروندیم رفیتیم شهر بازی باهم پشمک خوردیم رفتیم خرید کردیم ..وقتی ساعت رو دیدم ساعت 2 ظهر بود به میا گفتم بریم یه چیزی بخوریم گشنم بود و رفتیم تو یه رستوران ساده و شیک.. از این طرفم دل درد داشت لعنتی انگار امروز وقتش بود باید پد بخرم ندارمم..
ا/ت:میا بدجور دل درد دارم*مظلومانه
میا:اویی وقتته.. فرزندم لباس گرمم نپوشیدیی
ا/ت:هعی
میا:بزار یه مسکن بدم بخوری یکم از دردت رو کم میکنه
ا/ت :میسییی
داشتیم ناهارمون رو میخوردیم که کنار منو میا دوتا پسر نشستن
پسر کناریه من کلاه سرش بود قیافشو نمیدیم خواستم چیزی بگم که اسلحه گذاشت به پهلوم که میا رو دیدم که به اونم اسلحه کشیدن پسره کلاهشو یکم داد بالا که دیدم جیمین بود و دم گوش زمزمه کرد بدون هیچ حرفی بلند میشی یا دوستت میمیره..منم خیلی ترسیده بودم پس بدون سروصدا به حرفش گوش کردم خیلی میترسیدم از یه طرفم دل دردم شدید بود...جیمین منو برد و سوار ون مشکی شدیم که اونم کنارم نشست..
جیمین:اوو بیبی گرل دیدی گفتم مال خودم میکنمت و* فاصله صورتش خیلی نزدیک صورت ا/ت میشد که ا/ت سرشو چرخوند و باعث کلافگی جیمین شد
ا/ت:اشتباه نکن تو نمیتونی منو مال خودت کنی
جیمین :اونوقت چرا؟!
ا/ت:چون من مال تهیونگم فهمیدی؟!*داد
جیمین:حالا بزار برسیم میفهمیم مال کی هستی
ویو تهیونگ:
بعد از اینکه ا/ت و میا رفتن یه دلشوره عجیبی داشتم ..با پسرا رفتیم یه سر به بارهای اسلحه که از فرانسه اومده بود زدیم و نزدیکای ساعت 2 رسیدیم خونه ولی ا/ت هنوز برنگشته بود ..بهش زنگ زدم که گوشیش خاموش بود باخودم گفتم شاید شارژش تموم شده تو فکر ا/ت بودم که زنگ در به صدا دراومد خودم رفتم درو باز کنم که با میا که حالش پریشون بود مواجه شدم...
ته:میا چیشده ؟!ا/ت کجاست؟*نسبتا بلند
میا اومد داخل و روی یه کاناپه نشست شروع به گریه کردن کرد و همهمون دورش جمع شدیم ...
جیهوپ:میا آروم باش و به ما بگو که چیشده*نگران
میا:جی..جیمین ..ا/ت و دزدید و رفت روش اسلحه کشید رو منم اسلحه کشیدن ولی من ..من نتونستم کاری بکنم*گریه شدید
شوگا :ا/ت گوشیش همراش بود؟!
میا :عاره ولی شارژش تموم شده بود...تهیونگ توروخدا پیداش کن اون نمیتونه دووم بیاره اون ..اون دل درد داشت مطمعنم جیمین شکنجش میکنه و اون نمیتونه تحمل کنههه..
ته:*از شدت عصبانیت رگ دستش و گردنش زده بیرون
ته:اگه یه تارمو از سرش کم بشه تیکه تیکش میکنم*زمزمه کرد
شوگا برو ببین میتونی آدرسی که الان توش هستن رو پیدا کنی یانه
کوک توهم افرادمون رو آماده کن
منو نامی و جین رفتیم تا برنامه بچینیم تا از شر جیمین خلاص شیم
جیهوپ پیش میا موند تا میا رو اروم کنه...
ویو ا/ت:
با لایک وکامتتون باعث میشید کلی ذوق کنممممم 🙂✨
پارت بعدی؟!
اگه فیکمو دوس ندارید نخونید چرا گزارش میکیند واینم بگم که هرچند بارم گزارش کنید بازم میزارم😐🔪
منو میا رفتیم بیرون کلی گشتیم و خوشگذروندیم رفیتیم شهر بازی باهم پشمک خوردیم رفتیم خرید کردیم ..وقتی ساعت رو دیدم ساعت 2 ظهر بود به میا گفتم بریم یه چیزی بخوریم گشنم بود و رفتیم تو یه رستوران ساده و شیک.. از این طرفم دل درد داشت لعنتی انگار امروز وقتش بود باید پد بخرم ندارمم..
ا/ت:میا بدجور دل درد دارم*مظلومانه
میا:اویی وقتته.. فرزندم لباس گرمم نپوشیدیی
ا/ت:هعی
میا:بزار یه مسکن بدم بخوری یکم از دردت رو کم میکنه
ا/ت :میسییی
داشتیم ناهارمون رو میخوردیم که کنار منو میا دوتا پسر نشستن
پسر کناریه من کلاه سرش بود قیافشو نمیدیم خواستم چیزی بگم که اسلحه گذاشت به پهلوم که میا رو دیدم که به اونم اسلحه کشیدن پسره کلاهشو یکم داد بالا که دیدم جیمین بود و دم گوش زمزمه کرد بدون هیچ حرفی بلند میشی یا دوستت میمیره..منم خیلی ترسیده بودم پس بدون سروصدا به حرفش گوش کردم خیلی میترسیدم از یه طرفم دل دردم شدید بود...جیمین منو برد و سوار ون مشکی شدیم که اونم کنارم نشست..
جیمین:اوو بیبی گرل دیدی گفتم مال خودم میکنمت و* فاصله صورتش خیلی نزدیک صورت ا/ت میشد که ا/ت سرشو چرخوند و باعث کلافگی جیمین شد
ا/ت:اشتباه نکن تو نمیتونی منو مال خودت کنی
جیمین :اونوقت چرا؟!
ا/ت:چون من مال تهیونگم فهمیدی؟!*داد
جیمین:حالا بزار برسیم میفهمیم مال کی هستی
ویو تهیونگ:
بعد از اینکه ا/ت و میا رفتن یه دلشوره عجیبی داشتم ..با پسرا رفتیم یه سر به بارهای اسلحه که از فرانسه اومده بود زدیم و نزدیکای ساعت 2 رسیدیم خونه ولی ا/ت هنوز برنگشته بود ..بهش زنگ زدم که گوشیش خاموش بود باخودم گفتم شاید شارژش تموم شده تو فکر ا/ت بودم که زنگ در به صدا دراومد خودم رفتم درو باز کنم که با میا که حالش پریشون بود مواجه شدم...
ته:میا چیشده ؟!ا/ت کجاست؟*نسبتا بلند
میا اومد داخل و روی یه کاناپه نشست شروع به گریه کردن کرد و همهمون دورش جمع شدیم ...
جیهوپ:میا آروم باش و به ما بگو که چیشده*نگران
میا:جی..جیمین ..ا/ت و دزدید و رفت روش اسلحه کشید رو منم اسلحه کشیدن ولی من ..من نتونستم کاری بکنم*گریه شدید
شوگا :ا/ت گوشیش همراش بود؟!
میا :عاره ولی شارژش تموم شده بود...تهیونگ توروخدا پیداش کن اون نمیتونه دووم بیاره اون ..اون دل درد داشت مطمعنم جیمین شکنجش میکنه و اون نمیتونه تحمل کنههه..
ته:*از شدت عصبانیت رگ دستش و گردنش زده بیرون
ته:اگه یه تارمو از سرش کم بشه تیکه تیکش میکنم*زمزمه کرد
شوگا برو ببین میتونی آدرسی که الان توش هستن رو پیدا کنی یانه
کوک توهم افرادمون رو آماده کن
منو نامی و جین رفتیم تا برنامه بچینیم تا از شر جیمین خلاص شیم
جیهوپ پیش میا موند تا میا رو اروم کنه...
ویو ا/ت:
با لایک وکامتتون باعث میشید کلی ذوق کنممممم 🙂✨
پارت بعدی؟!
اگه فیکمو دوس ندارید نخونید چرا گزارش میکیند واینم بگم که هرچند بارم گزارش کنید بازم میزارم😐🔪
۶.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.