م
م
مرصاد: جایی میرین
سینا : خب همه میر
مرصاد : درو ببند
سینا : راستیتش قربان سروان رضایی گفتن برم که
مرصاد : نشنیدی
سینا : با ارومترین حالت ممکن درو بستم
مرصاد: اتاق عایق بود و انتهای سالن کلید اینجا رو فقط ۳ نفر داشتن
شلوارت و در بیار و برو زیر میز
سینا : ملتمس بهش نگاه کردم اما بی توجه به زیر میز اشاره کرد
شلوار و در آورد و زیر میز رفت هنوز تو ی سوراخش پلاگ بود همیشه اینطور بود
مرصاد : برگرد میدونستم پلاگ داره با تعلل برگشت
پلاگ بزرگ بود باکسرش و در آوردم و با کفش پلاگ و عقب جلو میکردم
بعد چند مین فهمیدم داره میاد دست نگه داشتم و به سوراخی که نبض میزد نگاه کردم
سینا : آهی از ته دل کشیدم میدونستم اگر بگم هم فایده نداره پس بیخیال شدم خیلی وقت بود که راحت نشده بودم سریع واکنش نشون میدادم
پلاگ برقی و برداشت
پلاگ داخلش و یک ضرب بیرون کشید
سینا :با کارشون درد بدی توی بدنم پیچید
مرصاد: خودش و سفت گرفته بود ..شل کن
معلوم بود استرس داره دستم و نوازش وار روی سرش کشیدم بلافاصله بعد از شل شدنش پلاگ و وارد کردم ..بلند شو
از زیر میز بیرون اومد و کنار مرصاد وایساد
مرصاد: چستی و برداشتم و به عضوش زدم ..میتونی بری
سینا : بدون حرفی سمت لباسام رفتم که با سوختن یک طرف صورتم سر جام وایسادم هر چی فکر کردم دلیلش و یادم نمیومد
مرصاد: توله سگ بهت یاد ندادم تشکر کنی ها
سینا : معذرت می خ ام بابت تربیتم ممنون
مرصاد: از جلو چشمام گمشو
مرصاد: جایی میرین
سینا : خب همه میر
مرصاد : درو ببند
سینا : راستیتش قربان سروان رضایی گفتن برم که
مرصاد : نشنیدی
سینا : با ارومترین حالت ممکن درو بستم
مرصاد: اتاق عایق بود و انتهای سالن کلید اینجا رو فقط ۳ نفر داشتن
شلوارت و در بیار و برو زیر میز
سینا : ملتمس بهش نگاه کردم اما بی توجه به زیر میز اشاره کرد
شلوار و در آورد و زیر میز رفت هنوز تو ی سوراخش پلاگ بود همیشه اینطور بود
مرصاد : برگرد میدونستم پلاگ داره با تعلل برگشت
پلاگ بزرگ بود باکسرش و در آوردم و با کفش پلاگ و عقب جلو میکردم
بعد چند مین فهمیدم داره میاد دست نگه داشتم و به سوراخی که نبض میزد نگاه کردم
سینا : آهی از ته دل کشیدم میدونستم اگر بگم هم فایده نداره پس بیخیال شدم خیلی وقت بود که راحت نشده بودم سریع واکنش نشون میدادم
پلاگ برقی و برداشت
پلاگ داخلش و یک ضرب بیرون کشید
سینا :با کارشون درد بدی توی بدنم پیچید
مرصاد: خودش و سفت گرفته بود ..شل کن
معلوم بود استرس داره دستم و نوازش وار روی سرش کشیدم بلافاصله بعد از شل شدنش پلاگ و وارد کردم ..بلند شو
از زیر میز بیرون اومد و کنار مرصاد وایساد
مرصاد: چستی و برداشتم و به عضوش زدم ..میتونی بری
سینا : بدون حرفی سمت لباسام رفتم که با سوختن یک طرف صورتم سر جام وایسادم هر چی فکر کردم دلیلش و یادم نمیومد
مرصاد: توله سگ بهت یاد ندادم تشکر کنی ها
سینا : معذرت می خ ام بابت تربیتم ممنون
مرصاد: از جلو چشمام گمشو
۳.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.