پارت ۲۴
چجور میخوای بزارم باهاشون بری وقتی وقتی (صداش اروم میشه) وقتی دوست دارم(خیلی اروم)
+چی(ترسیده و بغض داره)
_هیچی برو(بلند)
+باشه
حالم خوب نبود داشتم به سختی نفس میکشیدم و سعی داشتم تا اشکام نریزن که یه دفعه سرم بد تیر کشید چشام و بستم و دیگه هیچی نفهمیدم..
(تهیونگ ویو):
حالم خوب نبود دوباره سرش داد زدم و دوباره باعث ریختن اشکاش شدم راستش خیلی وقت پیش بود که فهمیدم اون کسی که خونوادم رو کشته بود بابای ا/ت نیست و من فقط بخاطر این دله لعنتیم اینجا نگهش داشتم بغض داشتم که یه دفعه صدای افتادن چیزی رو شنیدم برگشتم دیدم ا/ت رو زمین افتاده بود بدو بدو رفتم سمتش چندبار اسمشو صدا زدم ولی نه فایده ای نداشت سریع بغلش کردم و بردمش رو مبل زود زنگ زدم به آمبولانس گفت یه ربع دیگه میان سریع بلندش کردم و کتم رو انداختم روش و سواره ماشینم شدم به راننده گفتم سریع بره نبضشو گرفتم خیلی ضعیف بود ولی اون که اتفاقی براش نیوفتاده بود اون تا چند دقیقه پیشش داشت باهام حرف میزد یه لحظه یاده آخرین موقعی که نگاش کردم افتادم که گریم شروع
+چی(ترسیده و بغض داره)
_هیچی برو(بلند)
+باشه
حالم خوب نبود داشتم به سختی نفس میکشیدم و سعی داشتم تا اشکام نریزن که یه دفعه سرم بد تیر کشید چشام و بستم و دیگه هیچی نفهمیدم..
(تهیونگ ویو):
حالم خوب نبود دوباره سرش داد زدم و دوباره باعث ریختن اشکاش شدم راستش خیلی وقت پیش بود که فهمیدم اون کسی که خونوادم رو کشته بود بابای ا/ت نیست و من فقط بخاطر این دله لعنتیم اینجا نگهش داشتم بغض داشتم که یه دفعه صدای افتادن چیزی رو شنیدم برگشتم دیدم ا/ت رو زمین افتاده بود بدو بدو رفتم سمتش چندبار اسمشو صدا زدم ولی نه فایده ای نداشت سریع بغلش کردم و بردمش رو مبل زود زنگ زدم به آمبولانس گفت یه ربع دیگه میان سریع بلندش کردم و کتم رو انداختم روش و سواره ماشینم شدم به راننده گفتم سریع بره نبضشو گرفتم خیلی ضعیف بود ولی اون که اتفاقی براش نیوفتاده بود اون تا چند دقیقه پیشش داشت باهام حرف میزد یه لحظه یاده آخرین موقعی که نگاش کردم افتادم که گریم شروع
۷.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.