رز وحشی... فیک تهیونگ
پارت:23
سوار هواپیما شده بودم
میدونستم دور بودن از تهیونگ چقدر میتونه سخت باشه اما برای اون یا بهتر بگم برای ما این کار لازم بود
بلاخره وقتی حالم خوب شد دوباره بر میگردم
باید خوب بشم بخاطر تهیونگ
.
.
روبه روی دکتر نشسته بودم
÷اینکه زود فهمیدین میتونه کمک بزرگی ب شما باشه
سرم رو بی صد تکون دادم
.
روزها گذشت
.
ماه ها گذشت
.
3سال گذشت
.
و بعد از سه سال وقت برگشتنم بود وقتی کامل تونستم سلامتیم رو ب دست بیارم
توی این 3سال خبری از تهیونگ نداشتم اما با کوک در ارتباط بودم و
بهم گفته بود ک حالش خوب نیست اما نمیخاستم بیشتر از این بدونم
فلش بک ب روز عروسی:
+چرا ات نمیاد
°تهیونگ
تهیونگ با سرعت رفت توی اتاق ولی ات اونجا نبود
نامه ای ک روی میز بود توجهش رو جلب کرد
متن نامه:
تهیونگ خیلی دوستت دارم حتی بیشتر از خودم هیچوقت هم احساسم نسبت بهت عوض نمیشه
اما مجبورم برم بخاطر تو مجبورم برم اگر شد ی روزی برمیگرم لطفا ب خودت فشار نیار لطفا عاشقتم
.ات
تهیونگ روی زانوهاش افتاد جونگکوک رفت سمتش
°هی ته خوبی
+اون منو ترک کرد
°ته اینجور....
+برو بیرون
°نمیتون..
+گفتم گم شو بیرون
جونگکوک دیگه نتونست مخالفتی کنه و از اتاق رفت بیرون
همین ک در رو بست صدای شکستن وسایل ب گوش رسید اما نمیتونست جلوش رو بگیره اون میدونست که تهیونگ چقدر عاشق اته
اون عشق رو با چشماش دیده بود
بعد از چند دقیقه صدا قطع شد اما ترس اون بیشتر شد سریع رفت توی اتاق و با تهیونگی ک ی گوشه کز کرده بود و قطره قطره از دستاش خون میچکید روبه رو شد
رفت سمتش
°چرا با خودت اینجوری میکنی پسر اون گفته ک بر میگرده بهش اعتماد نداری
+اون منو ترک کرده از همون اول هم دلش برام سوخت ک باهام وارد رابطه شد
°ب خودت بیا از دور هم میشه فهمید ات چقدر دوست داره حتما ی دلیلی داره ک رفته تو باید قوی باشی
+من بدون اون هیچی نیستم کوک هیچی میخام برم خونه
°باشه پس میبرمت
+نه خودم میرم
ب دست تهیونگ اشاره کرد
°اینجوری میخای بری حالت خوب نیست مخالفت نکن
دیگه چیزی نگفت
جونگکوک اومد و دستاش رو باند پیچی کرد و خودش هم تا خونه بردش
میخاست پیشش بمونه اما ته گفت نیاز ب تنهایی داره
روی تخت درحالی ک لباس ات توی دستاش بود دراز کشیده بود
+خیلی بیرحمی ات
پایان فلش بک
ویو جونگکوک
داشتیم از یکی حرف میکشیدیم تا بفهمیم برای کی جاسوسی میکنه
ک با گلوله ای توی سرش خورد برگشتم سمت کسی ک شکلیک کرد
+خیلی داشت حرف میزد...ادامه دارد
شرط:
لایک:200
کامنت:۱۰۰
#فیک #تهیونگ #بی_تی_اس
سوار هواپیما شده بودم
میدونستم دور بودن از تهیونگ چقدر میتونه سخت باشه اما برای اون یا بهتر بگم برای ما این کار لازم بود
بلاخره وقتی حالم خوب شد دوباره بر میگردم
باید خوب بشم بخاطر تهیونگ
.
.
روبه روی دکتر نشسته بودم
÷اینکه زود فهمیدین میتونه کمک بزرگی ب شما باشه
سرم رو بی صد تکون دادم
.
روزها گذشت
.
ماه ها گذشت
.
3سال گذشت
.
و بعد از سه سال وقت برگشتنم بود وقتی کامل تونستم سلامتیم رو ب دست بیارم
توی این 3سال خبری از تهیونگ نداشتم اما با کوک در ارتباط بودم و
بهم گفته بود ک حالش خوب نیست اما نمیخاستم بیشتر از این بدونم
فلش بک ب روز عروسی:
+چرا ات نمیاد
°تهیونگ
تهیونگ با سرعت رفت توی اتاق ولی ات اونجا نبود
نامه ای ک روی میز بود توجهش رو جلب کرد
متن نامه:
تهیونگ خیلی دوستت دارم حتی بیشتر از خودم هیچوقت هم احساسم نسبت بهت عوض نمیشه
اما مجبورم برم بخاطر تو مجبورم برم اگر شد ی روزی برمیگرم لطفا ب خودت فشار نیار لطفا عاشقتم
.ات
تهیونگ روی زانوهاش افتاد جونگکوک رفت سمتش
°هی ته خوبی
+اون منو ترک کرد
°ته اینجور....
+برو بیرون
°نمیتون..
+گفتم گم شو بیرون
جونگکوک دیگه نتونست مخالفتی کنه و از اتاق رفت بیرون
همین ک در رو بست صدای شکستن وسایل ب گوش رسید اما نمیتونست جلوش رو بگیره اون میدونست که تهیونگ چقدر عاشق اته
اون عشق رو با چشماش دیده بود
بعد از چند دقیقه صدا قطع شد اما ترس اون بیشتر شد سریع رفت توی اتاق و با تهیونگی ک ی گوشه کز کرده بود و قطره قطره از دستاش خون میچکید روبه رو شد
رفت سمتش
°چرا با خودت اینجوری میکنی پسر اون گفته ک بر میگرده بهش اعتماد نداری
+اون منو ترک کرده از همون اول هم دلش برام سوخت ک باهام وارد رابطه شد
°ب خودت بیا از دور هم میشه فهمید ات چقدر دوست داره حتما ی دلیلی داره ک رفته تو باید قوی باشی
+من بدون اون هیچی نیستم کوک هیچی میخام برم خونه
°باشه پس میبرمت
+نه خودم میرم
ب دست تهیونگ اشاره کرد
°اینجوری میخای بری حالت خوب نیست مخالفت نکن
دیگه چیزی نگفت
جونگکوک اومد و دستاش رو باند پیچی کرد و خودش هم تا خونه بردش
میخاست پیشش بمونه اما ته گفت نیاز ب تنهایی داره
روی تخت درحالی ک لباس ات توی دستاش بود دراز کشیده بود
+خیلی بیرحمی ات
پایان فلش بک
ویو جونگکوک
داشتیم از یکی حرف میکشیدیم تا بفهمیم برای کی جاسوسی میکنه
ک با گلوله ای توی سرش خورد برگشتم سمت کسی ک شکلیک کرد
+خیلی داشت حرف میزد...ادامه دارد
شرط:
لایک:200
کامنت:۱۰۰
#فیک #تهیونگ #بی_تی_اس
۸۲.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.