فیک: my mission
فیک: my mission
پارت:4
...........................................................
جنی: بعدا جبران میکنم انقد بداخلاق نباش
لیسا: باشه.... راستی.. چ عجب امروز سگ نشدی!
جنی: تصمیم گرفتم ورش دارم واسه ماموریت .. هرکی اشتباه کرد کلشو بکنم*جدی*
لیسا: عیجان وحشی خانوم...
جنی: من میرم ی دوش بگیرم..
لیسا: خوبهههه...
..........................................................
سئول / شرکت/
جیمین: دایوننن*بلند *
دایون: بلههه
جیمین: من خوابم میاد میرم خونه ب جنی نگیاا!
دایون: عههه ک نگم بهش ؟!
گوشیش رو در آورد و شماره جنی رو گرفت صفحه گوشیش رو سمت جیمین گرفت).
جیمین: من غلط بکنم همچین بگم دایون جونم
دایون: آها! آفرین آفرین.. الانم به کارا برس.. دوتا بلیط هم واسه خودمون میگیرم امشب ساعت ۳,و اینا حاضر باش
جیمین: اوک الانم برو بیرون
دایون: رئیس بازی درمیاری واسه من !
جیمین: عی بابا چه گیری دادی ب من خواهرم برو بیرون اصن میخوام کارارو انجام بدم!
دایون: الان شرکتیم بزار تایم کار تموم شه پدرتو درمیام آقاجیمین!
(دایون دختر خاله جیمینه🫂)
جیمین: هوفف
..........................................................
جنی ویو: یه دوش گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و یه کت و شلوار مشکی پوشیدم .. رفتم پایین دیدم لیسا میزو چیده..
جنی: عبجانم بوش تابالا میومد!
لیسا: بله دیگه بنده آشپزم هستم..
جنی روبه میز غذا رفت و نشست چون مدت زیادی بود غذا نخورده بود حمله ور شد سمت غذا ..
لیسا: آروم دختر خفه میشی!
کل غذارو خورد یه تیکه هم واسه لیسا نذاشته بود و همشو خورد..
لیسا: الاغ الان من چی بخورم؟!
درحالی که به سمت در میرفت داد زد
جنی: کوفت بخور.. من دیگه میرم بوس بهت.. فعلااا *بلند*
لیسا: مواظب باش دیوونه*خنده*
جنی ویو: دایون هنوز شماره رو نفرستاده.. حتما یادش رفته ..
(+جنی -دایون)
-الو
+ دایون شماره کوک رو برام بفرست
- آه یادم رفته بود ببخشید الان می فرستم
+باشه فعلا
(پایان/)
دایون شماره کوک رو فرستاد و جنی بهش زنگ زد بعد۱۰مین کوک اومد... جنی سمت ماشین رفت و قبل اینکه کوک پیاده شه تا درو واسه جنی باز کنه گفت
جنی: نمیخواد خودم سوار میشم
کوک: بله بفرمایید .. خب کجا بریم؟!
جنی: برو به شرکت*
کوک: بله حتما
شرط
لایک:10
کامنت:10
پارت:4
...........................................................
جنی: بعدا جبران میکنم انقد بداخلاق نباش
لیسا: باشه.... راستی.. چ عجب امروز سگ نشدی!
جنی: تصمیم گرفتم ورش دارم واسه ماموریت .. هرکی اشتباه کرد کلشو بکنم*جدی*
لیسا: عیجان وحشی خانوم...
جنی: من میرم ی دوش بگیرم..
لیسا: خوبهههه...
..........................................................
سئول / شرکت/
جیمین: دایوننن*بلند *
دایون: بلههه
جیمین: من خوابم میاد میرم خونه ب جنی نگیاا!
دایون: عههه ک نگم بهش ؟!
گوشیش رو در آورد و شماره جنی رو گرفت صفحه گوشیش رو سمت جیمین گرفت).
جیمین: من غلط بکنم همچین بگم دایون جونم
دایون: آها! آفرین آفرین.. الانم به کارا برس.. دوتا بلیط هم واسه خودمون میگیرم امشب ساعت ۳,و اینا حاضر باش
جیمین: اوک الانم برو بیرون
دایون: رئیس بازی درمیاری واسه من !
جیمین: عی بابا چه گیری دادی ب من خواهرم برو بیرون اصن میخوام کارارو انجام بدم!
دایون: الان شرکتیم بزار تایم کار تموم شه پدرتو درمیام آقاجیمین!
(دایون دختر خاله جیمینه🫂)
جیمین: هوفف
..........................................................
جنی ویو: یه دوش گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و یه کت و شلوار مشکی پوشیدم .. رفتم پایین دیدم لیسا میزو چیده..
جنی: عبجانم بوش تابالا میومد!
لیسا: بله دیگه بنده آشپزم هستم..
جنی روبه میز غذا رفت و نشست چون مدت زیادی بود غذا نخورده بود حمله ور شد سمت غذا ..
لیسا: آروم دختر خفه میشی!
کل غذارو خورد یه تیکه هم واسه لیسا نذاشته بود و همشو خورد..
لیسا: الاغ الان من چی بخورم؟!
درحالی که به سمت در میرفت داد زد
جنی: کوفت بخور.. من دیگه میرم بوس بهت.. فعلااا *بلند*
لیسا: مواظب باش دیوونه*خنده*
جنی ویو: دایون هنوز شماره رو نفرستاده.. حتما یادش رفته ..
(+جنی -دایون)
-الو
+ دایون شماره کوک رو برام بفرست
- آه یادم رفته بود ببخشید الان می فرستم
+باشه فعلا
(پایان/)
دایون شماره کوک رو فرستاد و جنی بهش زنگ زد بعد۱۰مین کوک اومد... جنی سمت ماشین رفت و قبل اینکه کوک پیاده شه تا درو واسه جنی باز کنه گفت
جنی: نمیخواد خودم سوار میشم
کوک: بله بفرمایید .. خب کجا بریم؟!
جنی: برو به شرکت*
کوک: بله حتما
شرط
لایک:10
کامنت:10
۴.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.