پارت ۹
تهیونگ دوباره کوک رو که روی تخت لخت بود دید زد و دیکش رو وارد سوراخ کوک کرد کوک درد ش گرفت و با دستاش ملافه ی تخت رو توی دستاش مچه کرد بار بعدی که تهیونگ وارد عمل شد کوک تحمل نکرد و ناله ی بلندی زد
تهیونگ هم از ناله های کوک لذت میبرد
تهیونگ: آره آره ناله های دلنشین تو به من هدیه کن
کوک نفس نفس میزد و درد بیشتر شد تا اینکه خوابش برد
...
تهیونگ هم از ناله های کوک لذت میبرد
تهیونگ: آره آره ناله های دلنشین تو به من هدیه کن
کوک نفس نفس میزد و درد بیشتر شد تا اینکه خوابش برد
...
۲.۱k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.