ادامه پارت 20)
ادامه پارت 20)
( فردای آن روز)
*: ببینین، با اون ضربه ای که به سرش وارد شده ممکن هر لحظه تو هر مکانی از هوش بره! بومگیو: پس اونوقت باید چیکار کنیم تا این اتفاق میفته؟
*: خب ببین ما باید یه عمل انجام بدیم! بومگیو: میتونین اون عمل رو هرچه زود تر انجام بدین! ؟ *: اره! هروقت که خواستین! بومگیو: هزینش...
*: نگران هزینش نباش یه ماه فرصت داری که هزینشو بدی! الان حال مریضتون مهمه! بومگیو: من واقعا ازتون ممنونم! فقط بعد این عمل چند وقت باید اینجا بمونه؟ *: یه هفته بمونه کافیه! بعدش مرخصه
بومگیو : اها ممنون! ... بومگیو: تهیون... منم ، میتونم بیام تو؟
تهیون: اره... بومگیو: تهیون! چرا داری گریه میکنی؟! چیزی شده!؟ جاییت درد میکنه؟ تهیون: اره! قلبم درد میکنه! 🥲 بومگیو: واا... لوس نشو! بگو ببینم واقعا کجات درد میکنه؟! تهیون: چند بار بگم قلبممم( با گریه ی شدید🙃)
بومگیو: ... بیا بغلم🫂 و تهیون تا چند ساعت تو بغل بومگیو گریه کرد و خوابید؛ بومگیو: یعنی چشه؟ دیروز اون کی بود زنگ زد؟ نکنه..
( فردای آن روز)
*: ببینین، با اون ضربه ای که به سرش وارد شده ممکن هر لحظه تو هر مکانی از هوش بره! بومگیو: پس اونوقت باید چیکار کنیم تا این اتفاق میفته؟
*: خب ببین ما باید یه عمل انجام بدیم! بومگیو: میتونین اون عمل رو هرچه زود تر انجام بدین! ؟ *: اره! هروقت که خواستین! بومگیو: هزینش...
*: نگران هزینش نباش یه ماه فرصت داری که هزینشو بدی! الان حال مریضتون مهمه! بومگیو: من واقعا ازتون ممنونم! فقط بعد این عمل چند وقت باید اینجا بمونه؟ *: یه هفته بمونه کافیه! بعدش مرخصه
بومگیو : اها ممنون! ... بومگیو: تهیون... منم ، میتونم بیام تو؟
تهیون: اره... بومگیو: تهیون! چرا داری گریه میکنی؟! چیزی شده!؟ جاییت درد میکنه؟ تهیون: اره! قلبم درد میکنه! 🥲 بومگیو: واا... لوس نشو! بگو ببینم واقعا کجات درد میکنه؟! تهیون: چند بار بگم قلبممم( با گریه ی شدید🙃)
بومگیو: ... بیا بغلم🫂 و تهیون تا چند ساعت تو بغل بومگیو گریه کرد و خوابید؛ بومگیو: یعنی چشه؟ دیروز اون کی بود زنگ زد؟ نکنه..
۴.۱k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.