خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p⁴
مشتی نثار صورتش شد با ترس به شخص روبروم نگا کردم و نگاهی هم به طرف چپ کردم که دیدم ارباب بود!ارباب!چرا عصبانی شد ؟من فقط ی خدمتکار سادم!
بازومو گرفت و به سمت ماشین هدایتم کرد جوری بازومو گرفته بود که دستم داشت قط میشد پرتم کرد تو ماشین و خودشم سوار شد
داشتم میلرزیدم خیلی تند میرفت و یهو کنار جاده ترمز کرد
+:ا..ار..ب
–:خفشو هرزه بیا پایین
رفتم پایین که کنار دریاچه سرشو گرفته بود
+:ارباب...
–:هرزه از اولشم میدونستم هرزه ای گمشو(عربده)
بعدشم کنار جاده ولم کرد و رفت
ادامه دارد......
ببخشید که دیر گذاشتم🤧
p⁴
مشتی نثار صورتش شد با ترس به شخص روبروم نگا کردم و نگاهی هم به طرف چپ کردم که دیدم ارباب بود!ارباب!چرا عصبانی شد ؟من فقط ی خدمتکار سادم!
بازومو گرفت و به سمت ماشین هدایتم کرد جوری بازومو گرفته بود که دستم داشت قط میشد پرتم کرد تو ماشین و خودشم سوار شد
داشتم میلرزیدم خیلی تند میرفت و یهو کنار جاده ترمز کرد
+:ا..ار..ب
–:خفشو هرزه بیا پایین
رفتم پایین که کنار دریاچه سرشو گرفته بود
+:ارباب...
–:هرزه از اولشم میدونستم هرزه ای گمشو(عربده)
بعدشم کنار جاده ولم کرد و رفت
ادامه دارد......
ببخشید که دیر گذاشتم🤧
۴.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.