"بیوگرافی لایت"
"بیوگرافی لایت"
اسم: لایت
جنسیت: دختر..
سن:
قدرت: سرعت نور،درخشش نور،رعد و برق(عصبی که میشه گوشه ی سرش رعد و برق میزنه)
تایپ:istp
گرایش: خواهید فهمید..
رنگ مورد علاقه اش: شرابی،ابی،سفید،مشکی
علاقه اش: شدو؛ اهنگ؛اهنگ خوندن و بشدت عاشق چاقوعه(کلکسیون داشته قبلاً و از اون کلکسیون فقط یدونه مونده و اونم همیشه باهاشه)
تنفر: اَوِستا،از این که کاری رو که نمیخواد انجام بده،نادیده گرفته شدن.
ترس: از دست دادن دیگران،داد و صدای خیلی بلند، (چون گوشش خیلی تیزه)،اقیانوس(چون داشته غرق میشده میترسه)،لمس شدن بدون اینکه بفهمه
هنری که داره: دفاع شخصی بلده،درمانگری بلده(یه پا دکتره😔)
دلیل مرگ: مسمومیت با زهر(چیز خور کردن)
لقب: چراغ متحرک(آنجل بهش میگه😐😂)
عادت بدی که داره: پوست گوشه ی ناخوناشو میکنه و دست خودش نیسس
توضیحات دیگر: لایت خیلی از شبا کابوس میبینه ولی خب عادت کرده،جمله ای که همیشه میگه اینه که: جونمو میدم تا از فردی که دوسش دارم محافظت کنم..بخاطر همین خیلی کله خره،توی مهمونی توسط صاحب مهمونی مسموم شد و به قتل رسید دلیلشم از سر حسادت بوده،زمانی که خیلی عصبی میشه چشماش کامل سیاه میشه و فقط یه نفر میتونه ارومش کنه،بخاطر قدرت نورش نمیتونه زیاد به گیاها دست بزنه ولی خیلی دوست داره یه بارم شده به گیاها دست بزنه(چون نور خیلی زیاده ممکنه گیاه بسوزه)(شانسسس)،از لمس شدن میترسه چون یه دفه بهش تجاوز شده..
اسم: لایت
جنسیت: دختر..
سن:
قدرت: سرعت نور،درخشش نور،رعد و برق(عصبی که میشه گوشه ی سرش رعد و برق میزنه)
تایپ:istp
گرایش: خواهید فهمید..
رنگ مورد علاقه اش: شرابی،ابی،سفید،مشکی
علاقه اش: شدو؛ اهنگ؛اهنگ خوندن و بشدت عاشق چاقوعه(کلکسیون داشته قبلاً و از اون کلکسیون فقط یدونه مونده و اونم همیشه باهاشه)
تنفر: اَوِستا،از این که کاری رو که نمیخواد انجام بده،نادیده گرفته شدن.
ترس: از دست دادن دیگران،داد و صدای خیلی بلند، (چون گوشش خیلی تیزه)،اقیانوس(چون داشته غرق میشده میترسه)،لمس شدن بدون اینکه بفهمه
هنری که داره: دفاع شخصی بلده،درمانگری بلده(یه پا دکتره😔)
دلیل مرگ: مسمومیت با زهر(چیز خور کردن)
لقب: چراغ متحرک(آنجل بهش میگه😐😂)
عادت بدی که داره: پوست گوشه ی ناخوناشو میکنه و دست خودش نیسس
توضیحات دیگر: لایت خیلی از شبا کابوس میبینه ولی خب عادت کرده،جمله ای که همیشه میگه اینه که: جونمو میدم تا از فردی که دوسش دارم محافظت کنم..بخاطر همین خیلی کله خره،توی مهمونی توسط صاحب مهمونی مسموم شد و به قتل رسید دلیلشم از سر حسادت بوده،زمانی که خیلی عصبی میشه چشماش کامل سیاه میشه و فقط یه نفر میتونه ارومش کنه،بخاطر قدرت نورش نمیتونه زیاد به گیاها دست بزنه ولی خیلی دوست داره یه بارم شده به گیاها دست بزنه(چون نور خیلی زیاده ممکنه گیاه بسوزه)(شانسسس)،از لمس شدن میترسه چون یه دفه بهش تجاوز شده..
۱.۸k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.