پارت ۶
پارت ۶
ستین:خوبم
ی چند دقیقه گذشت رامتین اومد داخل دخترا با رهام و امیر داشتن وسط خوش میگذروندن رفتم بین مهرداد و میلاد نشستم رامتین رو ب روم نشست
مهرداد:قهرین؟
ستین:مگ بچ ایم
رامتین:موندم تو ک بهم علاقه نداری چرا بهم زنگ زدی ها؟!(داد)
میلاد: علاقه ؟!!!داداش اینجا چخبره چرا داره از امروز صب اتفاق های عجیبی میوفته
ستین:مهرداد خاست بهت زنگ بزنم همین ...
مهرداد:هی بچ ها بسه
سادیا اومد طرفمون
سادیا:چی شده باز داره چی میگ
ستین:هیچی تو برو
ی نفر ک خدمت کار خونه امیر بود مشروب آورد از قصد رامتین ی پیک برداشتم ی نفس خوردم ب امیر اشاره کردم اومد طرف توی گوشش گفتم
ستین:سیگار برام بیار
امیر رفت
رامتین:ادعا میکنی تغییر کردی
میلاد:آیی بسه سرم درد گرفت چیکار همدیگ دارین مگ خروس جنگی این بزارین خوش بگذره
مهرداد:والا میلاد راست میگ
مهرداد دست رامتین گرفت بردش ی طرف
میلاد: خاهر خوبی؟
ستین:اهوم
اشاره کردم ی پیک دیگ آورد
میلاد:بسه نخور خاهشا
ستین: کمتر حرف بزن تا کمتر سرت درد بگیره بچ
امیر برام ی پاکت سیگار آورد و شروع کردم ب کشیدن دوباره برگشته بودم ب خده سابقم بچ ها اومدن نشستن
سادیا:بسه نخور دیگ اونم نکش خاموش کن
سودا:واو خاهره من خیلی عصبی هستیا بسه
میلاد :بهتره بریم
ماشین مهرداد پنچر شده بود
ستین:من میرسونمتون استاد
میلاد:آخه رامتین هم هستا
سودا:اشکال نداره آقا مهرداد جلو میشینه ما هم عقب
ستین:خوبم
ی چند دقیقه گذشت رامتین اومد داخل دخترا با رهام و امیر داشتن وسط خوش میگذروندن رفتم بین مهرداد و میلاد نشستم رامتین رو ب روم نشست
مهرداد:قهرین؟
ستین:مگ بچ ایم
رامتین:موندم تو ک بهم علاقه نداری چرا بهم زنگ زدی ها؟!(داد)
میلاد: علاقه ؟!!!داداش اینجا چخبره چرا داره از امروز صب اتفاق های عجیبی میوفته
ستین:مهرداد خاست بهت زنگ بزنم همین ...
مهرداد:هی بچ ها بسه
سادیا اومد طرفمون
سادیا:چی شده باز داره چی میگ
ستین:هیچی تو برو
ی نفر ک خدمت کار خونه امیر بود مشروب آورد از قصد رامتین ی پیک برداشتم ی نفس خوردم ب امیر اشاره کردم اومد طرف توی گوشش گفتم
ستین:سیگار برام بیار
امیر رفت
رامتین:ادعا میکنی تغییر کردی
میلاد:آیی بسه سرم درد گرفت چیکار همدیگ دارین مگ خروس جنگی این بزارین خوش بگذره
مهرداد:والا میلاد راست میگ
مهرداد دست رامتین گرفت بردش ی طرف
میلاد: خاهر خوبی؟
ستین:اهوم
اشاره کردم ی پیک دیگ آورد
میلاد:بسه نخور خاهشا
ستین: کمتر حرف بزن تا کمتر سرت درد بگیره بچ
امیر برام ی پاکت سیگار آورد و شروع کردم ب کشیدن دوباره برگشته بودم ب خده سابقم بچ ها اومدن نشستن
سادیا:بسه نخور دیگ اونم نکش خاموش کن
سودا:واو خاهره من خیلی عصبی هستیا بسه
میلاد :بهتره بریم
ماشین مهرداد پنچر شده بود
ستین:من میرسونمتون استاد
میلاد:آخه رامتین هم هستا
سودا:اشکال نداره آقا مهرداد جلو میشینه ما هم عقب
۲.۷k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.