🖤خون آشام ترسناک من..🖤 part :۴
(علامت خدمتکار۰)
°اقا پدرتون دستور دادن به دیدنشون برین همراه با خانم
_میدونستم...میتونی بری
ا.ت ویو:
باورم نمیشد چرا اینجوری کرد اما پس چرا از یطرف چشماش اون رنگی شد چرا همچی داره قاطی میشه ..
که یهو دیدم کوک اومد تو
+چیه ،باز اومدی تخریبم کنی ؟
_آه...من برای کل کارام دلیل داشتم و دارم پدرم دستور داده من و تو بریم پیشش
+نمیام
_نیای میکشتت زود حاضر شو پایین توی ماشینم
وای خدا پدر این با من چیکار داره نمیدونم چرا به این دیدار حس خوبی ندارم ....
حاضر شدم رفتم توی ماشین رفتیم توی جنگل خیلی ترسناک بود یه امارت با تم زرشکی و بزرگ اونجا بود
_دستتو بده به من هر سوالی ازت پرسید درست جوابشو میدی چون اگر ندی اون میفهمه داری دروغ میگی و ذهنتو میخونه و بعدش منم نمیتونم نجاتت بدم
+اوکی
رفتیم داخل و خدمتکارا مارو بردن سمت یه راهرو و از راهرو به یک حال بزرگ رسیدیم که پدر کوک روی صندلی بزرگش نشسته بود
براش خم شدیم و گفت بریم بشینیم
(علامت پدر کوک/)
/کوک ...باورم نمیشه تو عاشق یه آدم شده باشی خودتم میدونی وقتی من عاشق یه آدم شدم چه بلایی سرم اومد ..
_بله پدر متوجه هستم اما شما باید منو درک کنید خودتونم میدونین دل کندن از عشق کار آسونی نیست مخصا برای منی که بعد از ۱۸۰۰سال عاشق شدم
اینا داشتن چی میگفتن مگه کوک نگفت منو دوست نداره شایدم بخاطر محافظت از من اینو گفته
/درسته ...سخته .دختر زیبایی هستی
+مرسی،نظر لطفتونه
/میخوام ازت چند تا سوال بپرسم فک کنم کوک گفته اگر درست جواب ندی چیکار میکنم
+بله گفته،مطمئن باشین درست جواب میدم
/اگر ازت بخوایم بخاطر کوک به خونآشام تبدیل بشی با جون و دل قبول میکنی ؟
+بله با جون و دل قبول میکنم
/حتی اگر دیگه راه برگشتی هم نداشته باشه ؟
+حتی اگر راه برگشتی هم نداشته باشه
/حتی اگر احتمال مرگت باشه؟
+....برام مهم نیست قبولش میکنم
/دختر شجاعی هستی ....
که یهو ینفر وارد امارت شد اون ...
حمایت پلیز 🌑
گایز شاید ۶پارتی بشه یا همون ۵پارتی معلوم نیست گفتم در جریان باشید .
°اقا پدرتون دستور دادن به دیدنشون برین همراه با خانم
_میدونستم...میتونی بری
ا.ت ویو:
باورم نمیشد چرا اینجوری کرد اما پس چرا از یطرف چشماش اون رنگی شد چرا همچی داره قاطی میشه ..
که یهو دیدم کوک اومد تو
+چیه ،باز اومدی تخریبم کنی ؟
_آه...من برای کل کارام دلیل داشتم و دارم پدرم دستور داده من و تو بریم پیشش
+نمیام
_نیای میکشتت زود حاضر شو پایین توی ماشینم
وای خدا پدر این با من چیکار داره نمیدونم چرا به این دیدار حس خوبی ندارم ....
حاضر شدم رفتم توی ماشین رفتیم توی جنگل خیلی ترسناک بود یه امارت با تم زرشکی و بزرگ اونجا بود
_دستتو بده به من هر سوالی ازت پرسید درست جوابشو میدی چون اگر ندی اون میفهمه داری دروغ میگی و ذهنتو میخونه و بعدش منم نمیتونم نجاتت بدم
+اوکی
رفتیم داخل و خدمتکارا مارو بردن سمت یه راهرو و از راهرو به یک حال بزرگ رسیدیم که پدر کوک روی صندلی بزرگش نشسته بود
براش خم شدیم و گفت بریم بشینیم
(علامت پدر کوک/)
/کوک ...باورم نمیشه تو عاشق یه آدم شده باشی خودتم میدونی وقتی من عاشق یه آدم شدم چه بلایی سرم اومد ..
_بله پدر متوجه هستم اما شما باید منو درک کنید خودتونم میدونین دل کندن از عشق کار آسونی نیست مخصا برای منی که بعد از ۱۸۰۰سال عاشق شدم
اینا داشتن چی میگفتن مگه کوک نگفت منو دوست نداره شایدم بخاطر محافظت از من اینو گفته
/درسته ...سخته .دختر زیبایی هستی
+مرسی،نظر لطفتونه
/میخوام ازت چند تا سوال بپرسم فک کنم کوک گفته اگر درست جواب ندی چیکار میکنم
+بله گفته،مطمئن باشین درست جواب میدم
/اگر ازت بخوایم بخاطر کوک به خونآشام تبدیل بشی با جون و دل قبول میکنی ؟
+بله با جون و دل قبول میکنم
/حتی اگر دیگه راه برگشتی هم نداشته باشه ؟
+حتی اگر راه برگشتی هم نداشته باشه
/حتی اگر احتمال مرگت باشه؟
+....برام مهم نیست قبولش میکنم
/دختر شجاعی هستی ....
که یهو ینفر وارد امارت شد اون ...
حمایت پلیز 🌑
گایز شاید ۶پارتی بشه یا همون ۵پارتی معلوم نیست گفتم در جریان باشید .
۱۲.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.