وانشات چند پارتی تهیونگ قسمت اول

تهیونگ : بعد این چند روز خیلی دلم براش تنگ شده برگشتم خونه از در ورودی گذشتم یه ماشین ناشناس قبل من اومده بود آروم رفتم جلو دیدم جلو در منتظره هنوز نرفته بود داخل ا.ت در و باز کرد یکم حرف زدن و بعد رفتن داخل + این کی بود دیگه :/ داشتم از پنجره نگاه میکردم چون پرده ها کشیده شده بودن فقط سایشون دیده میشد داشتن حرف میزدن بعد ا.ت یه چیزی به یارو داد و بغلش کرد + چی وایستا ببینم اهوم آره بغلش کرد بعد که اومد بیرون و رفت چند لحظه وایستادم آروم شم + حقیقت نداره آروم باش تهیونگ آرومممممم ( همونطوری که ما با خودمون حرف میزنیم 😐👌) از ماشین پیاده شدم و رفتم در خونه رو تند تند و محکم میزدم - آروم در و شکستی اومدم اومد در و باز کرد - عشقم اومدی!؟ خواست بغلم کنه نزاشتم ( الان دلم میخواد فوش بدم 😐💔) - چیزی شده؟ هیچی نگفتم اومدم تو در و بستم خواست کتمو برداره نزاشتم + دست نزن از دستش کشیدمش تو حال و جلوی خودم نگهش داشتم - تو به غیر من با کی رابطه داری هان!؟ + چی معلوم هس چی داری میگی!؟ نزاشتم حرف بزنه فقط داد زدم - تو به غیر من با کی هستی!؟ مگه مال من نیستی + چرا - پس اون یارو کی بود بغلش کردی!؟ بعد بوسیدت!؟ تو همین چند روز که نبودم برام جایگزین پیدا کردی!؟ + معلوم هس چی زر میزنی!؟ - آره.....اگه دوستم نداری چرا بام ازدواج کردی!؟ چرا  بچه دار شدی!؟ جواب بده چرا ازم سوءاستفاده میکنی! ؟ + من ازت سواستفاده نمیکنم تو بد متوجه شدی - اون چیزی که دیدم دیگه تمومه رفتم تو اتاق + هی ...... تهیونگ وایستا ..... تهیونگ .......هیی با تو ام به حرفاش بی توجهی کردم رفتم تو اتاق و صندلی رو کوبیدم وسط آینه هزاران تیکه شد دستمو کشید دستمو بالا آوردم نزدیک بود روی اونم دست بلند کنم دستمو آوردم پایین و پشتمو طرفش کردم سعی کردم اعصابمو کنترل کنم ( بر نخوره من که میدونم تهیونگ ما اعصاب نداره 😐🗡) + ببین اگه هیچی ندیدی اینقدر سریع قانع شدی واقعا برات متاسفم که هیچی ندیدی به عشقت شک کردی:/     برگشتم طرفش خواستم حرف بزنم داد زد     + گوش بده اون یارو مدیر یه شرکته اون موقع که آیدل بودم من هر سال برای این یارو پول میفرستادم تا برای بچه یتیم ها بفرصته برای اونا آب و غذا میخردیم میفرستادم تو بهم میگفتی پولام و کجا میکنم چرا خرج نمیکنم فک میکردی پولامو تو حسابم نگه میدارم و بهشون نگاه میکنم!؟ نه عزیزم من پولامو میدادم به این تا ببره برای بچه ها کتاب بخره یا حداقل براشون خونه یا لباسی چمدونم کتابی بخره که حداقل بتونن تحصیل کنن ولی تو ندیده منو قضاوت کردی بیشعور دیوونه من به غیر تو کی رو میتونم دوست داشته باشم! ؟.