𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂

𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂
part:1
از بچگی تنها بودم و بابام همش منو میزد و اذیتم می کرد هر روز با صورت کبود میرفتم مدرسه هیچ رفیقی نداشتم بخاطر اینکه همش با صورت کبود می رفتم مدرسه و وقتی دوستام میفهمیدن بابام قمار بازه رهام میکردن و این واقعا برای من دردناک ترین چیز بود امسال به یک مدرسه جدید میرم دوستای جدید.از بس بابام قمار کرده دیگه نون شب مونم مامانم درمیاره

سلام من مین ات هستم 16سالمه یک برادر کوچیکتر دارم و مامانم نظافقچیه بابام قمار بازه
( علامت ات )
(علامت مامان ات ٫ و بابای ات؛ برادر ات۰)

از خواب بیدار شدم سرم خیلی درد میکرد بخاطر مشروب دیشب بود اگه بخاطر اون عوضیییی نبود....

سلام من کیم تهیونگ هستم 21 سالمه یک برادر کوچک و یک خواهر کوچک دارم بابام یک قمار بازه و مادرم مرده و من یک........... هستم
(علامت تهیونگ _)
(علامت بابای تهیونگ * خواهرش"برادرش∼)
ویو ات
از خواب بلند شدن با الارم گوشیم خیلی خسته بودم و امروز روز اول مدرسس با خوشحالی بلند شدم صورتم رو شستمو و لباس فراموش رو پوشیدم و موهامو شونه کردم رفتم پایین دیدم بابام افتاده رو مبل و داره سیگار میکشه از بوی سیگار متنفر بودم پس سری از در خونه رفتم بیرون و یک هوایی تازه کردم