رمان " پَروانهِ ' آبی " 🦋✨️
رمان " پَروانهِ ' آبی " 🦋✨️
نویسنده : 《 ARAMIS 》
ادامه پارت ¤ ¹³ ¤
_________________________________________
_
وقتی از پله ها اومدم پایین خیلی تعجب کردم خانواده خودم بودن چقدر دلم براشون تنگ شده بود تهیونگ لبخند ملایمی داشت
رفتم بین جونگ سوک و تهیونگ نشستم
تهیونگ سر میز نشسته بود و کنارش خالی بود و بعد جای خالی جونگ سوک نشسته بود
و رفتم روی صندلی خالی نشستم
"ویو تهیونگ "
ماریا کنار من نشست و موهاش از جلوی صورتش کنار زد .
تهیونگ : حالا که ماریا اومد میخوام چیزی بگم
جونگ سوک : چی؟
تهیونگ : قراره برای مدتی نسبتا طولانی از شهر خارج شم
ماری : خداروشکر شرش کم شد ( زر لب جوری که هیچکس نفهمه)
مین هو : پس ماری چی؟
ماری : آدم های زیادی تو قصر هست که جای پادشاه کیم (تهیونگ) و میگیرن
از این حرفش تعجب کردم ! یعنی چی جای من و میگیرن؟
______________________________________________
ادامه دارد..........
اینم پارت جبرانی میدونم کمه ولی با همین سر کنید.......
نویسنده : 《 ARAMIS 》
ادامه پارت ¤ ¹³ ¤
_________________________________________
_
وقتی از پله ها اومدم پایین خیلی تعجب کردم خانواده خودم بودن چقدر دلم براشون تنگ شده بود تهیونگ لبخند ملایمی داشت
رفتم بین جونگ سوک و تهیونگ نشستم
تهیونگ سر میز نشسته بود و کنارش خالی بود و بعد جای خالی جونگ سوک نشسته بود
و رفتم روی صندلی خالی نشستم
"ویو تهیونگ "
ماریا کنار من نشست و موهاش از جلوی صورتش کنار زد .
تهیونگ : حالا که ماریا اومد میخوام چیزی بگم
جونگ سوک : چی؟
تهیونگ : قراره برای مدتی نسبتا طولانی از شهر خارج شم
ماری : خداروشکر شرش کم شد ( زر لب جوری که هیچکس نفهمه)
مین هو : پس ماری چی؟
ماری : آدم های زیادی تو قصر هست که جای پادشاه کیم (تهیونگ) و میگیرن
از این حرفش تعجب کردم ! یعنی چی جای من و میگیرن؟
______________________________________________
ادامه دارد..........
اینم پارت جبرانی میدونم کمه ولی با همین سر کنید.......
۴.۱k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.