فیک ناول.پارت4.Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
Didn't you love me?
part4
Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
رفتم سمت اتاق هودیم رو پوشیدم ی خط چشم کشیدم ی رژلب خیلی کمرنگ زدم موهای چتریم رو درست کردم و کارت بانکیم رو با گوشیم برداشتم..سوئیچ ماشینمو برداشتم و رفتم پایین..درو باز کردم و از اون حیاط بزرگ گذشتم و رسیدیم به پارکینگ توی حیاط.. دکمه ریموت در پارکینگ رو زدم و باز شد و رفتم سوار ماشین شدم..ماشین رو روشن کردم و حرکت کردم به سمت داروخونه..
*30مین بعد رسیدم داروخونه..
داروهایی که تموم کرده بودم رو گرفتم بعد سوار ماشین شدم و رفتم سمت فروشگاه..
*15مین بعد رسیدیم فروشگاه..هرچی که نداشتمو خریدم..ی پاساژ کنار فروشگاه بود رفتم داخل پاساژ و چند دست لباس و چند جفت کفش ست با لباس هایی که گرفته بودم رو خریدم..اینقدر پاساژو گشتم که وقتی از پاساژ بیرون اومدم گوشیم رو از جیبم دراوردم که نگاه کنم ساعت چنده ساعت 2ظهر بود خیلی گشنم بود..سوار ماشین شدم خیلی دلم برای موقعی که با مامان و بابا میرفتیم مغازه های کوچیک سئول و رامن و کیمچی میخوردیم تنگ شده بودحرکت کردم سمت ی مغازه کوچیک پایین شهر سئول و رسیدم و رفتم داخل..بوی غذاهای ساده پیچیده بود..غذاهای ساده مغازهای کوچیک رو بیشتر به استیک داخل رستوران های بزرگ و شیک ترجیح میدادم..
part4
Main Character's:Jung kook,A/T,Jin,Suga,R.M,J-hope,Jimin,V
رفتم سمت اتاق هودیم رو پوشیدم ی خط چشم کشیدم ی رژلب خیلی کمرنگ زدم موهای چتریم رو درست کردم و کارت بانکیم رو با گوشیم برداشتم..سوئیچ ماشینمو برداشتم و رفتم پایین..درو باز کردم و از اون حیاط بزرگ گذشتم و رسیدیم به پارکینگ توی حیاط.. دکمه ریموت در پارکینگ رو زدم و باز شد و رفتم سوار ماشین شدم..ماشین رو روشن کردم و حرکت کردم به سمت داروخونه..
*30مین بعد رسیدم داروخونه..
داروهایی که تموم کرده بودم رو گرفتم بعد سوار ماشین شدم و رفتم سمت فروشگاه..
*15مین بعد رسیدیم فروشگاه..هرچی که نداشتمو خریدم..ی پاساژ کنار فروشگاه بود رفتم داخل پاساژ و چند دست لباس و چند جفت کفش ست با لباس هایی که گرفته بودم رو خریدم..اینقدر پاساژو گشتم که وقتی از پاساژ بیرون اومدم گوشیم رو از جیبم دراوردم که نگاه کنم ساعت چنده ساعت 2ظهر بود خیلی گشنم بود..سوار ماشین شدم خیلی دلم برای موقعی که با مامان و بابا میرفتیم مغازه های کوچیک سئول و رامن و کیمچی میخوردیم تنگ شده بودحرکت کردم سمت ی مغازه کوچیک پایین شهر سئول و رسیدم و رفتم داخل..بوی غذاهای ساده پیچیده بود..غذاهای ساده مغازهای کوچیک رو بیشتر به استیک داخل رستوران های بزرگ و شیک ترجیح میدادم..
۲۱.۰k
۲۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.