Pt23
سریع روفرشی جمع کردم ک خیس نشه ولی دیدم زیرش ی روفرشی دیگس اون یکی جمع کردم دیدم زیرش فرشه فرشو برداشتم زیرش موکت بود موکت ورداشتم زیرش ی موکل دیگ بود یونگی: اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش( با حرص خیلیییییی زیاد) ب هر زور زحمتی بود اب جمع کردم در ظرفشویی بستم دس صورتمم اب زدن ظرفا هم شستم گذاشتن بالا ظرف شویی ابشون بره اومدم تو حیاط ی هوایی تازه کنم یونگی: اه لاعقل هواش خوبه همه چیز ریلکش بود ک سرمو چرخوندم دیدم کل حیاط خیسه یونگی:😑 چش چرخوندم ک ی لوله ای ک سرش میخورد ب اشپز خونه ی سرشم باز بود دیدم چرا خونشون اینقد لوله دارع نکنه عباس اقا لوله کشی چیزی بوده اب داش از اون طرف لوله ک سرش باز بود خالی میشد یونگی: تو روحشششش چن روز بود دس شویی نرفته بود الان اینحوری از دوطرف خودشو خالی کرد
۹.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.