پارت ۲
از زبان یونا:
هنوز سرش به بالشت نرسیده خوابش برد و منم دیگه چیزی نگفتم و سعی کردم بخوابم ولی دستم کبود و سیاه شده بود و دردشم یه طرف یکم با دستم ماساژش دادم تا شاید بهتر بشه کم کم چشمام گرم شد و منم خواب رفتم
صبح روز بعد از زبان جونکوک:
از خواب بیدار شدم هی کاش الان تو عمارت بودم رو تخت نازنینم کاش دوباره برگردم و اون آرامش قبلی که داشتم دوباره برگرده نه اینجا لای یه مشت روانی جیغ جیغو بمونم این دختره آها اسمش یونا بود هنوز خوابه دستاش که به خاطر اینکه محمد بستیدن بودنش کبود شده بود آهه عوضی ها این بیچاره هم کاری نکرده که به زور آوردنش از جام بلند شدم و رفتم صورتمو شستم و لباسامو عوض کردم پاشدم برم بیرون یکم هوا بخورم رفتم تو حیاط و یکم قدم زدم
از زبان یونا :
بلند شدم دیدم جونکوک نیس یعنی کجا رفته به زور و درد از جام بلند شدم و رفتم صورتمو شستم اخیی اولین روزی که دستام بسته نیستن لباسامو هم عوض کردم و موهای بلندم و که تا زیر باسنم میزد رو شونه زدم و رفتم بیرون و یواش رفتم تو حیاط جونکوکو دیدم که داشت قدم میزد رفتم پیشش
_صبح به خیر (لبخند)
+صبح به خیر خوب خوابیدی دیشب
_بهتر از شبای قبل بود چون دستام باز بودن ولی خیلی درد میکنه
+بیا بشینیم
روی صندلی که توی حیاط تیمارستان بود نشسته بودیم که یهو دیدم دستمو گرفت و مچمو برام ماساژ میداد
_ممنون
+خواهش
_جونکوک میای فرار کنیم از اینجا
+هه(پوزخند) اگه جونتو دوس داری و دلت میخواد زندگی کنی از این فکرها به سرت نزنه
_هیی من دیگه خسته شدم با اینکه الان فقط سه روزه اینجام
+ولی من الان ۶ ماهه که اینجام
_جدییی
+دروغم برای چیه دختر فرار که میکنم ولی الان وقتش نیس بادیگاردم دارن نقشه میریزن چند هفته دیگه بریزن اینجا و فرار کنم
_میشه اگه خواستی فرار کنی به منم کمک کنی منم فرار کنم
+هوم باشه بهت میگم
_مرسی راستی جونکوک میتونیم با هم دیگه دوست باشیم؟؟؟
+چرا که نه خب دیگه پاشو بریم بلند شدیم و داشتیم میرفتیم که یهو یکی از پرستارا جلوی منو گرفت
_چتع دیوونه برو کنار
پرستار:دختره روانی کی بهت گفت بیای بیرون (داد)
_ببین من بردتون نیستم که هر کاری گفتین انجام بدم اومدم هوا بخورم
یهو جونکوک از اون طرف گفت
+اگه فقط یه بار دیگه سر یونا داد بزنی گردنتو از ته میبرم فهمیدی دختره هرزه(داد)
پرستار:ف...فهمیدم
+خوبه بیا بریم یونا
دستمو گرفت و با هم رفتیم بالا تو اتاقمون
هنوز سرش به بالشت نرسیده خوابش برد و منم دیگه چیزی نگفتم و سعی کردم بخوابم ولی دستم کبود و سیاه شده بود و دردشم یه طرف یکم با دستم ماساژش دادم تا شاید بهتر بشه کم کم چشمام گرم شد و منم خواب رفتم
صبح روز بعد از زبان جونکوک:
از خواب بیدار شدم هی کاش الان تو عمارت بودم رو تخت نازنینم کاش دوباره برگردم و اون آرامش قبلی که داشتم دوباره برگرده نه اینجا لای یه مشت روانی جیغ جیغو بمونم این دختره آها اسمش یونا بود هنوز خوابه دستاش که به خاطر اینکه محمد بستیدن بودنش کبود شده بود آهه عوضی ها این بیچاره هم کاری نکرده که به زور آوردنش از جام بلند شدم و رفتم صورتمو شستم و لباسامو عوض کردم پاشدم برم بیرون یکم هوا بخورم رفتم تو حیاط و یکم قدم زدم
از زبان یونا :
بلند شدم دیدم جونکوک نیس یعنی کجا رفته به زور و درد از جام بلند شدم و رفتم صورتمو شستم اخیی اولین روزی که دستام بسته نیستن لباسامو هم عوض کردم و موهای بلندم و که تا زیر باسنم میزد رو شونه زدم و رفتم بیرون و یواش رفتم تو حیاط جونکوکو دیدم که داشت قدم میزد رفتم پیشش
_صبح به خیر (لبخند)
+صبح به خیر خوب خوابیدی دیشب
_بهتر از شبای قبل بود چون دستام باز بودن ولی خیلی درد میکنه
+بیا بشینیم
روی صندلی که توی حیاط تیمارستان بود نشسته بودیم که یهو دیدم دستمو گرفت و مچمو برام ماساژ میداد
_ممنون
+خواهش
_جونکوک میای فرار کنیم از اینجا
+هه(پوزخند) اگه جونتو دوس داری و دلت میخواد زندگی کنی از این فکرها به سرت نزنه
_هیی من دیگه خسته شدم با اینکه الان فقط سه روزه اینجام
+ولی من الان ۶ ماهه که اینجام
_جدییی
+دروغم برای چیه دختر فرار که میکنم ولی الان وقتش نیس بادیگاردم دارن نقشه میریزن چند هفته دیگه بریزن اینجا و فرار کنم
_میشه اگه خواستی فرار کنی به منم کمک کنی منم فرار کنم
+هوم باشه بهت میگم
_مرسی راستی جونکوک میتونیم با هم دیگه دوست باشیم؟؟؟
+چرا که نه خب دیگه پاشو بریم بلند شدیم و داشتیم میرفتیم که یهو یکی از پرستارا جلوی منو گرفت
_چتع دیوونه برو کنار
پرستار:دختره روانی کی بهت گفت بیای بیرون (داد)
_ببین من بردتون نیستم که هر کاری گفتین انجام بدم اومدم هوا بخورم
یهو جونکوک از اون طرف گفت
+اگه فقط یه بار دیگه سر یونا داد بزنی گردنتو از ته میبرم فهمیدی دختره هرزه(داد)
پرستار:ف...فهمیدم
+خوبه بیا بریم یونا
دستمو گرفت و با هم رفتیم بالا تو اتاقمون
۴۳.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.