آینه اتاقت کو؟
_آینه اتاقت کو؟
+شکوندمش...
_چرا؟؟
+ازش میترسیدم-.-
_وا مگه آینه ترس داره؟
+میدونی؟وقتی بش نگا میکردم یکیو میدیدم که اصلا شبیه من نبود
اون دختری بود با چشمای درشت و خسته ولی من همیشه چشمام شیطون بود
اون دختری بود با موهای کوتاه و ژولیده ولی من که عاشق موهای بلندم بودم موهایی که از بچگی کوتاهشون نکرده بودم و همیشه مرتب و شونه کرده بود
اون دختری بود با صورتی بی روح که به زور لبخند میزد ولی من هیچوقت لبخند از رو لبام نمیرفت
آره میترسیدم از اون آینه و اون دختری که تصویرش تو اون آینه میوفتاد:)
+شکوندمش...
_چرا؟؟
+ازش میترسیدم-.-
_وا مگه آینه ترس داره؟
+میدونی؟وقتی بش نگا میکردم یکیو میدیدم که اصلا شبیه من نبود
اون دختری بود با چشمای درشت و خسته ولی من همیشه چشمام شیطون بود
اون دختری بود با موهای کوتاه و ژولیده ولی من که عاشق موهای بلندم بودم موهایی که از بچگی کوتاهشون نکرده بودم و همیشه مرتب و شونه کرده بود
اون دختری بود با صورتی بی روح که به زور لبخند میزد ولی من هیچوقت لبخند از رو لبام نمیرفت
آره میترسیدم از اون آینه و اون دختری که تصویرش تو اون آینه میوفتاد:)
۱.۹k
۰۵ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.