مافیای یونگی پارت17
یونگی:صبحانم خوردم منتظرش بودم تموم بشه بریم
ا/ت:اونقد گشنم بود که هنوزم میخواستم بخورم
یونگی:چند روزه چیزی نخوردی؟
ا/ت:از وقتی تو اومدی تو زندگیم (دهن پر
یونگی:یعنی یک هفته هس چیزی نخوردی؟(تعجب
ا/ت:سرم به معنی نه تکون دادم
یونگی:دیگه این خونه شام ناهار صبحانه به وقتش میخوری فهمیدی
ا/ت:باشه دیدم مث مال نگام میکنه انگار منتظر من بود به زور از صبحانه دل کندم
یونگی:سیر شدی اگه پاشو بریم
ا/ت:باشه من که لباس ندارم باید لباس هایی که بم دادی بپوشم
یونگی:هم بیا بهت یه هودی یه شلوار بدم اینجور نرو
ا/ت:باشه پشت سرش مث بچه ها راه افتادم
یونگی:رفتم اتاق از کمد براش لباس در اوردم دادم دستش بیا
ا/ت:ممنون
بونگی:بپوش بریم
ا/ت:میخوای همبن جه جلوت لخت بشم پاشو برو بیرون بیبینم
یونگی:باشه بابا چرخیدم اون طرف من نگات نمیکنم بپوش
ا/ت:هوف باشه لباس هایی که داده بود رو میپوشیدم
یونگی:سرمم پایین انداخته بودم وقتی بالا اوردم نگاهم به آیینه افتاد دقیقا روبه روی آیینه بود بدن لخت جذابش واقعا خیلی خوب بود لبم گاز زدم خیلی فاکی بود خودم اومدم یونگی چی میگی برا خودت کص نگو
ا/ت:تموم شدم میتونی برگردی
یونگی:برگشتم زود رفتم بیرون دیکم بزرگ شده بود رسما شق کرده بود
ا/ت:چه مرگشه گیج رفتنش رو نگا کردم پشت سرش رفتم لباس ها واقعا برام خیلی بزرگ بود توش گم شده بودم سوار شدم بونگی روند
یونگی:عرق کرده بودم دیکم بزرگتر میشد درد داش پایین تنم به خاطر تحریک بودنم
ا/ت:داشتم بیرون نگا میکردم چرخیدم از یونگی سوال بپرسم با دیدن حالش تعجب کردم موهاش خیس بود انگار عرق کرده بود نگاهم به پایین تنش افتاد شت دیکش چه بزرگه بزا چی اینجور شده
یونگی:کل پنجره های ماشین رو باز کردم اهنگ باز کردم سرم باهاش گرم بشه
ا/ت:یونگی حالت خوبه؟
یونگی:آره اره من خوبم
ا/ت:اوم باشه چیزی بهش دیگه نگفتم با داشتم اهنگ هارو بالا پایین میکردم روی یه آهنگ وایسادم اهنگ مورد علاقم بود داشتم بهش گوش میدادم لذت میکردم با ریتمش پاهام تکون میدادم
یونگی:داش به اهنگ گوش میداد انگار خیلی دوس داش چقد بامزه شده بود رسیدیم جلو پاساژ وایسادم رسیدیم پیاده شو
ا/ت:پیاده شدم منتظرش موندم
یونگی:رفتم جلو داشتم مغازه هارو نگا میکردم
ا/ت:کنارش میکردم یکی یکی به مغازه ها نگا میکردم
یونگی:یه لباس نظرم رو خیلی جلب کرد وایسادم بهش خیره شدم
ا/ت:یونگی یهو وایساد داش به یه لباس نگا میکرد نگاهش رو دنبال کردم روی یه لباس خوشگل جذاب ولی باز موندم
کاتتتتتت اینم از این پارت
۳۰ لایک
۵۰ کامنت
ا/ت:اونقد گشنم بود که هنوزم میخواستم بخورم
یونگی:چند روزه چیزی نخوردی؟
ا/ت:از وقتی تو اومدی تو زندگیم (دهن پر
یونگی:یعنی یک هفته هس چیزی نخوردی؟(تعجب
ا/ت:سرم به معنی نه تکون دادم
یونگی:دیگه این خونه شام ناهار صبحانه به وقتش میخوری فهمیدی
ا/ت:باشه دیدم مث مال نگام میکنه انگار منتظر من بود به زور از صبحانه دل کندم
یونگی:سیر شدی اگه پاشو بریم
ا/ت:باشه من که لباس ندارم باید لباس هایی که بم دادی بپوشم
یونگی:هم بیا بهت یه هودی یه شلوار بدم اینجور نرو
ا/ت:باشه پشت سرش مث بچه ها راه افتادم
یونگی:رفتم اتاق از کمد براش لباس در اوردم دادم دستش بیا
ا/ت:ممنون
بونگی:بپوش بریم
ا/ت:میخوای همبن جه جلوت لخت بشم پاشو برو بیرون بیبینم
یونگی:باشه بابا چرخیدم اون طرف من نگات نمیکنم بپوش
ا/ت:هوف باشه لباس هایی که داده بود رو میپوشیدم
یونگی:سرمم پایین انداخته بودم وقتی بالا اوردم نگاهم به آیینه افتاد دقیقا روبه روی آیینه بود بدن لخت جذابش واقعا خیلی خوب بود لبم گاز زدم خیلی فاکی بود خودم اومدم یونگی چی میگی برا خودت کص نگو
ا/ت:تموم شدم میتونی برگردی
یونگی:برگشتم زود رفتم بیرون دیکم بزرگ شده بود رسما شق کرده بود
ا/ت:چه مرگشه گیج رفتنش رو نگا کردم پشت سرش رفتم لباس ها واقعا برام خیلی بزرگ بود توش گم شده بودم سوار شدم بونگی روند
یونگی:عرق کرده بودم دیکم بزرگتر میشد درد داش پایین تنم به خاطر تحریک بودنم
ا/ت:داشتم بیرون نگا میکردم چرخیدم از یونگی سوال بپرسم با دیدن حالش تعجب کردم موهاش خیس بود انگار عرق کرده بود نگاهم به پایین تنش افتاد شت دیکش چه بزرگه بزا چی اینجور شده
یونگی:کل پنجره های ماشین رو باز کردم اهنگ باز کردم سرم باهاش گرم بشه
ا/ت:یونگی حالت خوبه؟
یونگی:آره اره من خوبم
ا/ت:اوم باشه چیزی بهش دیگه نگفتم با داشتم اهنگ هارو بالا پایین میکردم روی یه آهنگ وایسادم اهنگ مورد علاقم بود داشتم بهش گوش میدادم لذت میکردم با ریتمش پاهام تکون میدادم
یونگی:داش به اهنگ گوش میداد انگار خیلی دوس داش چقد بامزه شده بود رسیدیم جلو پاساژ وایسادم رسیدیم پیاده شو
ا/ت:پیاده شدم منتظرش موندم
یونگی:رفتم جلو داشتم مغازه هارو نگا میکردم
ا/ت:کنارش میکردم یکی یکی به مغازه ها نگا میکردم
یونگی:یه لباس نظرم رو خیلی جلب کرد وایسادم بهش خیره شدم
ا/ت:یونگی یهو وایساد داش به یه لباس نگا میکرد نگاهش رو دنبال کردم روی یه لباس خوشگل جذاب ولی باز موندم
کاتتتتتت اینم از این پارت
۳۰ لایک
۵۰ کامنت
۱۸.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.