life again ادامه پارت دوم
یونگی هوفیی کشید و گفت: من نگفتم که الان برید تو فکر الان فقط ذهنتونو خالی کنید تا بریم بازی.... شب که تنها بودید فکر میکنید راجبش تازه منو چیم چیم هم کمکتون میکنیم خوبه ؟
جونگکوک سری تکون داد و جیمین دستشو کشید و گفت: خببب بدویید بیاید داخلللل.... من همتونو تو ماشین بازی میبرممم.
تهیونگ خنده ای کرد و گفت: واو ببین اینو کسی میگه که گواهینامه نگرفتههه
جیمین سرشو انداخت پایین و آروم گفت: حالا نمیشه به روم نیاری ؟
جونگکوک چونه دوستش رو گرفت و اوردش بالا و گفت: هیونگ تهیونگ شوخی کردددد درسته هیونگ؟
تهیونگ لبخندی زد و گفت: اره بابا اصلا منو یونگی هیونگ شانس آوردیم که تو گواهینامه نگرفتی وگرنه که هر روز مسابقه داشتیمو هر روز بازنده بودیم.
جیمین لبخندی زد و گفت: بدویید بریم شیطونااااا
..................
ادامه دارد....
جونگکوک سری تکون داد و جیمین دستشو کشید و گفت: خببب بدویید بیاید داخلللل.... من همتونو تو ماشین بازی میبرممم.
تهیونگ خنده ای کرد و گفت: واو ببین اینو کسی میگه که گواهینامه نگرفتههه
جیمین سرشو انداخت پایین و آروم گفت: حالا نمیشه به روم نیاری ؟
جونگکوک چونه دوستش رو گرفت و اوردش بالا و گفت: هیونگ تهیونگ شوخی کردددد درسته هیونگ؟
تهیونگ لبخندی زد و گفت: اره بابا اصلا منو یونگی هیونگ شانس آوردیم که تو گواهینامه نگرفتی وگرنه که هر روز مسابقه داشتیمو هر روز بازنده بودیم.
جیمین لبخندی زد و گفت: بدویید بریم شیطونااااا
..................
ادامه دارد....
۱.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.