جاسوس پارت۲۴
____________
ویو شوگا
هوففف پس انگار قرار نیست اونطوری که کای گفت بشه امیدوارم باید یه چی رو حتما به ا/ت میگفتم ولی مطمعنم قبول نمیکنه
رفتیم بالا تو اتاق کارم
شوگا: یه چیزی هست که چند وقتیه میخوام بگم ا/ت من دوست دارم(جانننننن جونننننن دلللللللل🤣)
ا/ت:چی؟
شوگا: لطفا قبل از اینکه جواب بدی خوب فکر کن تا شب بهم بگو
ا/ت: باشه
شوگا: امروز رو اگه میخوایی میتونی کاری انجام ندی استراحت کن
ا/ت:باشه*رفت*
منم نشستم شروع به کار کردن ساعت ۸ بود که در اتاقم زده شد اجازه دادم به کوک اومد
کوک: سلامممم بر هیونگگگگگ
شوگا: هعیی چی میگی تو
کوک:ایش مثلا اومدم بهت سر بزنما
شوگا: مگه من گفتم بیایی ایش ایش راه میندازی
کوک: حالا میگم نقشه ها چطورن؟
شوگا: عالیییی سلام میرسونن
کوک: خوبه نمیخوایی بیای پایین
شوگا: اومدم
وسایل رو مرتب کردم و با کوک رفتم پایین
کوک: من برم شیرموز بردارم
کوک رفت آشپزخونه آشپزخونه یدفعه دادش بلند شد
کوک: شیرموزای منننن*داد*(جررررر)
سریع رفتم دیدم کای داره شیرموز میخوره
کای: نترس شیرموزای تو نیستن آبجیم درست کرده
کوک: دروغ نگو بده ببینم
ازش گرفت
کمی ازش خورد و دید مزش فرق میکنه خوشمزه تره
کوک:آره فرق داره ببینم بازم هست؟
کای: آره ولی اونا واسه منن
کوک: پس به ابجیت میگم درست کنه
کای:اون فقط واسه من شیرموز درست میکنه
شوگا: یدونه عشق شیرموز کم بود شدن دوتا
ا/ت:اینجا چخبره؟
کای:ابجییی این مرده میخواد شیرموزام رو بدزده
ا/ت:خوب یدونه بهش بده اشکال که نداره
کای: نهههه
ا/ت: پس درست میکنم
کای: خیلی بدی باهات قهرم دوید تو اتاقش
کوک:عااا خوب
شوگا: تو فعلا شیرموزای خودت رو بخور
کوک: ایشششش *رفت تو اتاق کای*
ویو شوگا
هوففف پس انگار قرار نیست اونطوری که کای گفت بشه امیدوارم باید یه چی رو حتما به ا/ت میگفتم ولی مطمعنم قبول نمیکنه
رفتیم بالا تو اتاق کارم
شوگا: یه چیزی هست که چند وقتیه میخوام بگم ا/ت من دوست دارم(جانننننن جونننننن دلللللللل🤣)
ا/ت:چی؟
شوگا: لطفا قبل از اینکه جواب بدی خوب فکر کن تا شب بهم بگو
ا/ت: باشه
شوگا: امروز رو اگه میخوایی میتونی کاری انجام ندی استراحت کن
ا/ت:باشه*رفت*
منم نشستم شروع به کار کردن ساعت ۸ بود که در اتاقم زده شد اجازه دادم به کوک اومد
کوک: سلامممم بر هیونگگگگگ
شوگا: هعیی چی میگی تو
کوک:ایش مثلا اومدم بهت سر بزنما
شوگا: مگه من گفتم بیایی ایش ایش راه میندازی
کوک: حالا میگم نقشه ها چطورن؟
شوگا: عالیییی سلام میرسونن
کوک: خوبه نمیخوایی بیای پایین
شوگا: اومدم
وسایل رو مرتب کردم و با کوک رفتم پایین
کوک: من برم شیرموز بردارم
کوک رفت آشپزخونه آشپزخونه یدفعه دادش بلند شد
کوک: شیرموزای منننن*داد*(جررررر)
سریع رفتم دیدم کای داره شیرموز میخوره
کای: نترس شیرموزای تو نیستن آبجیم درست کرده
کوک: دروغ نگو بده ببینم
ازش گرفت
کمی ازش خورد و دید مزش فرق میکنه خوشمزه تره
کوک:آره فرق داره ببینم بازم هست؟
کای: آره ولی اونا واسه منن
کوک: پس به ابجیت میگم درست کنه
کای:اون فقط واسه من شیرموز درست میکنه
شوگا: یدونه عشق شیرموز کم بود شدن دوتا
ا/ت:اینجا چخبره؟
کای:ابجییی این مرده میخواد شیرموزام رو بدزده
ا/ت:خوب یدونه بهش بده اشکال که نداره
کای: نهههه
ا/ت: پس درست میکنم
کای: خیلی بدی باهات قهرم دوید تو اتاقش
کوک:عااا خوب
شوگا: تو فعلا شیرموزای خودت رو بخور
کوک: ایشششش *رفت تو اتاق کای*
۳.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.