پارت بیستو سه my vampire
صبح بلند شدم
یهو یکی زنگ زد
الو توله تویی
جولی بنظرت تولم
ات یا حسین جولیییی جولی رو داد زد کوک از جاس بلند شد
جولی یه ساعت دیگه خونتونم
ات حلههه
ات اومااااااااااااا
م ت بله
ات مامان جولی میخواد بیاد
م ت عه خب کی
ات یه ساعت دیگه
م ت من برم غذا درست کنم
ات باشه
یهو از جا پرید صورتشو شست اومد یه لباس لش دارک پوشید ارایش کرد
کوک چته انقدر خوشحالی
ات دوست بچگیم میخواد بیاد بعد یه سال
کوک اها حالا پسره یا دختر
ا نگا قیرتی سده دختره بابا
یه ساعت بعد
ات عرررر اومددددد یهو دید جیمین درو باز کرده
جولی منو دید
جولی اتتتتت
ات جولیییی
ات از پله ها سریع اومد جولی هم میدوی پریدن بغل هم
ات کشافت گسا.. د چرا نبودی بی.. شعور
جولی برای فارغ و تحصیل امریکا بودم
ات خب توله یه تکس میدادی
جولی این هفت پسر کین
ات ها اینا دوستامن تازه سینگی هم دراومدم برای همیشه
جولی بگو که میخوای ازدواج کنی
ات اره
جولی عررر
کوک چتونه
ات جولی ایشون هستن
جولی خوب گیرت اومداااا خنده
رفتن غذا خوردن فیلم نگا کردن
جولی من یه ماه کره میمونم بعد میرم
ات خب خوب شد پنج روز دیگه عروسیمه میای نیای خودم از پایین تا بالا جرت میدم
جولی مگه میشه عروسی بهترین دوستمو نیام
جولی بو بو بوران
بورام جولییییی
پریدبغلش
بورام اکیپ پر شد بریم گیم بزنیم
ات ارهههه
رفتن روی مبل گیم بزنن پسرا توی اتاق بود که صدا داد اومد پسرا ریختن بیرون
جولی خط کشششششش داد
ات ک.. صصص کششششش عربده
بورام. لوله کششششس داد
م ت ببخشیدا ماهم اینجا مغز داریم
ات با پا جولی رو زد
جولی هم بورامو و همینطور ادامه داشت
تا اینکه صدای خنده های پسرا اومد
بازی تموم شده بود
کوک چقد خنده شماها. خنده سمید
هوسوک جر خوردم
ات جولی دیر وقته برو تا مار پدرت جرت ندادن
جولی عه راس میگی بای
همه بای
کوک چتون بود شما ها خنده
ات ما بازیمون لینطوریه
بورام بریم بکپیم
ات اره راس میگه همگی برین بکپین کوک تو بیا
کوک اومدم
ات روی تخت دراز کشیده بود کوک هم سو استفاده کرد و روش خیمه زد و بو.. سیدش
ات هوفف کوک بالش میخوام
کوک باشه الان برات میارم
ات پدصگ بالسم توییی بیا بینم
کوک و ات همدیگه رو بغل کردن و خوابیدن
پنج روز بعد
یهو یکی زنگ زد
الو توله تویی
جولی بنظرت تولم
ات یا حسین جولیییی جولی رو داد زد کوک از جاس بلند شد
جولی یه ساعت دیگه خونتونم
ات حلههه
ات اومااااااااااااا
م ت بله
ات مامان جولی میخواد بیاد
م ت عه خب کی
ات یه ساعت دیگه
م ت من برم غذا درست کنم
ات باشه
یهو از جا پرید صورتشو شست اومد یه لباس لش دارک پوشید ارایش کرد
کوک چته انقدر خوشحالی
ات دوست بچگیم میخواد بیاد بعد یه سال
کوک اها حالا پسره یا دختر
ا نگا قیرتی سده دختره بابا
یه ساعت بعد
ات عرررر اومددددد یهو دید جیمین درو باز کرده
جولی منو دید
جولی اتتتتت
ات جولیییی
ات از پله ها سریع اومد جولی هم میدوی پریدن بغل هم
ات کشافت گسا.. د چرا نبودی بی.. شعور
جولی برای فارغ و تحصیل امریکا بودم
ات خب توله یه تکس میدادی
جولی این هفت پسر کین
ات ها اینا دوستامن تازه سینگی هم دراومدم برای همیشه
جولی بگو که میخوای ازدواج کنی
ات اره
جولی عررر
کوک چتونه
ات جولی ایشون هستن
جولی خوب گیرت اومداااا خنده
رفتن غذا خوردن فیلم نگا کردن
جولی من یه ماه کره میمونم بعد میرم
ات خب خوب شد پنج روز دیگه عروسیمه میای نیای خودم از پایین تا بالا جرت میدم
جولی مگه میشه عروسی بهترین دوستمو نیام
جولی بو بو بوران
بورام جولییییی
پریدبغلش
بورام اکیپ پر شد بریم گیم بزنیم
ات ارهههه
رفتن روی مبل گیم بزنن پسرا توی اتاق بود که صدا داد اومد پسرا ریختن بیرون
جولی خط کشششششش داد
ات ک.. صصص کششششش عربده
بورام. لوله کششششس داد
م ت ببخشیدا ماهم اینجا مغز داریم
ات با پا جولی رو زد
جولی هم بورامو و همینطور ادامه داشت
تا اینکه صدای خنده های پسرا اومد
بازی تموم شده بود
کوک چقد خنده شماها. خنده سمید
هوسوک جر خوردم
ات جولی دیر وقته برو تا مار پدرت جرت ندادن
جولی عه راس میگی بای
همه بای
کوک چتون بود شما ها خنده
ات ما بازیمون لینطوریه
بورام بریم بکپیم
ات اره راس میگه همگی برین بکپین کوک تو بیا
کوک اومدم
ات روی تخت دراز کشیده بود کوک هم سو استفاده کرد و روش خیمه زد و بو.. سیدش
ات هوفف کوک بالش میخوام
کوک باشه الان برات میارم
ات پدصگ بالسم توییی بیا بینم
کوک و ات همدیگه رو بغل کردن و خوابیدن
پنج روز بعد
۸.۸k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.