عاشق که بشی.....پارت۲۶
الیسا:دخترا خوش اومدید
توانا و لیا:خیلی ممنون
الیسا:الان برمیگردم پیشتون
توانا:راحت باش
لیا:میگم به نظرت خوب شد که اومدیم؟
توانا:خب مارو دعوت کرده
لیا:باش حالا نخور منو
توانا:😐
الیسا:ببخشید تنهاتون گذاشتم
توانا و لیا:اشکال نداره
لیا:مگ نگفتی این مهمونی دخترونس؟
الیسا:اره خب!
لیا:پس اون پسره کیه؟
الیسا:اهان این برادرمه.صب کن صداش بزنم اشنا شید
الیسا:اراز ی لحظه میای؟
اراز:ع...سلام ب همه
لیا و توانا:سلام
الیسا:اینا دوستای جدیدمن خواستم اشنا شی
لیا:ولی انگار ی جور متفاوتی بامن خوش رو بود
اراز:خوشبختم از دیدنتون .....
لیا:لیا هستم!
اراز:اها خوشبختم از دیدنت لیا جون
لیا:ممنون منم همینطور
توانا:خب الیسا یکم از خودت بگو اشنا شیم باهات
الیسا:خب من با خانواده م تو سویس زندگی میکردیم ولی با مرگ پدرم تصمیم گرفتیم به ترکیه برگردیم
لیا:وای خیلی ناراحت شدم برات
توانا:اشکال نداره گلم زندگی پر سوپرایز
الیسا:اره خب همینطور
توانا:خب منو لیا هم مادرمون رو از دست دادیم
الیسا:😢
لیا:ولی باهم خیلی خوب زندگی میکنیم😊
توانا و لیا:خیلی ممنون
الیسا:الان برمیگردم پیشتون
توانا:راحت باش
لیا:میگم به نظرت خوب شد که اومدیم؟
توانا:خب مارو دعوت کرده
لیا:باش حالا نخور منو
توانا:😐
الیسا:ببخشید تنهاتون گذاشتم
توانا و لیا:اشکال نداره
لیا:مگ نگفتی این مهمونی دخترونس؟
الیسا:اره خب!
لیا:پس اون پسره کیه؟
الیسا:اهان این برادرمه.صب کن صداش بزنم اشنا شید
الیسا:اراز ی لحظه میای؟
اراز:ع...سلام ب همه
لیا و توانا:سلام
الیسا:اینا دوستای جدیدمن خواستم اشنا شی
لیا:ولی انگار ی جور متفاوتی بامن خوش رو بود
اراز:خوشبختم از دیدنتون .....
لیا:لیا هستم!
اراز:اها خوشبختم از دیدنت لیا جون
لیا:ممنون منم همینطور
توانا:خب الیسا یکم از خودت بگو اشنا شیم باهات
الیسا:خب من با خانواده م تو سویس زندگی میکردیم ولی با مرگ پدرم تصمیم گرفتیم به ترکیه برگردیم
لیا:وای خیلی ناراحت شدم برات
توانا:اشکال نداره گلم زندگی پر سوپرایز
الیسا:اره خب همینطور
توانا:خب منو لیا هم مادرمون رو از دست دادیم
الیسا:😢
لیا:ولی باهم خیلی خوب زندگی میکنیم😊
۲۳۵
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.