برادر ناتنی پارت ۶
پرش زمانی به ۲۴ساعت بعد
ویوات
صبح باجیغ یوناازخواب بیدارشدم ،یعنی ریدم توی این زندگی مردم باصدای گنجشک بیدامیشن من باصدای این میمون خانم
@(جیغغ)
_چته وحشی
@ات جان هرکی دوست داری فقط بیاپایین
_اومدم
شت معلوم نیست بازچی شده که اینجوری جیغ میزنه
پرش زمانی به یک سال بیش
صبح بود صدای جیغ یونا می امد رفتم پایین
بینم چیشده
_یوناچیزی شده؟
@ات کمک
رفتم توی آشپزخونه که یکدفعه دیدم آشپزخونه آتیش گرفته سریع دست یونا رو گرفتم بدوامدم بیرون عمارت
پایان پرش زمانی
بافکر به یک سال پیش سریع به طبقه پایین رفتم که دیدم یونا گفت
@ات(جیغغ)سوسک ،کمک ،ات جان مابیا بکشش (جیغغ)
_خاک توسرت ،نمیدونم چجوری دستیار بزرگترین مافیاشدی ،پاشو خودتو جمع کن خرس گنده ،ایییششش
ویوات
سوسک رو کشتم ورفتم حاضرشم
که به یوناگفتم
_یونابدوکه ساعت ۱۲بارهای پارک رو بدزیم
@(اداشودرمیاره)
_پارک یونااگه یکباردیگه همچین کاری رو بکنی همین سوسک میدازم تودهنت (جدی)
@اوکی باب،نخوریمون ،اسکل
ویوات
صبح باجیغ یوناازخواب بیدارشدم ،یعنی ریدم توی این زندگی مردم باصدای گنجشک بیدامیشن من باصدای این میمون خانم
@(جیغغ)
_چته وحشی
@ات جان هرکی دوست داری فقط بیاپایین
_اومدم
شت معلوم نیست بازچی شده که اینجوری جیغ میزنه
پرش زمانی به یک سال بیش
صبح بود صدای جیغ یونا می امد رفتم پایین
بینم چیشده
_یوناچیزی شده؟
@ات کمک
رفتم توی آشپزخونه که یکدفعه دیدم آشپزخونه آتیش گرفته سریع دست یونا رو گرفتم بدوامدم بیرون عمارت
پایان پرش زمانی
بافکر به یک سال پیش سریع به طبقه پایین رفتم که دیدم یونا گفت
@ات(جیغغ)سوسک ،کمک ،ات جان مابیا بکشش (جیغغ)
_خاک توسرت ،نمیدونم چجوری دستیار بزرگترین مافیاشدی ،پاشو خودتو جمع کن خرس گنده ،ایییششش
ویوات
سوسک رو کشتم ورفتم حاضرشم
که به یوناگفتم
_یونابدوکه ساعت ۱۲بارهای پارک رو بدزیم
@(اداشودرمیاره)
_پارک یونااگه یکباردیگه همچین کاری رو بکنی همین سوسک میدازم تودهنت (جدی)
@اوکی باب،نخوریمون ،اسکل
۳۷۱
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.