وانشات کیلودلون
از بی بلید، فرفره های انفجاری
خب میدونی، کیلودلون ظاهری متفاوت با دیگران داره ولی بازم یه آدمه! شاید قیافش شبیه به خونآشام ها باشه؛ ولی اون یه انسانه! قلب داره! چرا بخاطر ظاهرش باید ازش فاصله گرفت؟ چرا مسخرش کنیم یا ازش بترسیم؟ این عادلانه نیست....اصلا
~پرش زمانی یک سال پیش~
کیلودلون در حال قدن زدن توی یه پارک بود که دختر/پسری رو دید که در حال تمرینه.
اون بعد از ظهر واسم یکی از مهم ترین بعد از ظهر های عمرم بود. برعکس همه بعد از دیدنم خیلی ذوق زده نگاهم کرد و بهم گفت: واو تو خیلی خفنی میدونستی؟
واسم عجیب بود اولین کسی بود که ازم نترسید یا نخواست ازم فاصله بگیره؛ تازه ازم خواست باهاش تمرین کنم که همین رَوَند، باعث دوستیمون شد!
~پرش زمانی زمان حال~
-میدونی خیلی اون روز رو دوست داشتم. بعد از ظهر قشنگی بود
+«خندیدن» آره درسته
-خب، قطارتون کی راه میوفته؟
+هوم نمیدونم شاید یه ده دقیقه دیگه
-دیرت نمیشه؟
+نه هنوز وقت هست
- دوباره برمیگردی نه؟
+ آره...البته خب شاید
- «لبخند» در هر حال، به امید دیدار دوباره ا/ت!
+ به امیددیدار خونآشام کوچولو
خب میدونی، کیلودلون ظاهری متفاوت با دیگران داره ولی بازم یه آدمه! شاید قیافش شبیه به خونآشام ها باشه؛ ولی اون یه انسانه! قلب داره! چرا بخاطر ظاهرش باید ازش فاصله گرفت؟ چرا مسخرش کنیم یا ازش بترسیم؟ این عادلانه نیست....اصلا
~پرش زمانی یک سال پیش~
کیلودلون در حال قدن زدن توی یه پارک بود که دختر/پسری رو دید که در حال تمرینه.
اون بعد از ظهر واسم یکی از مهم ترین بعد از ظهر های عمرم بود. برعکس همه بعد از دیدنم خیلی ذوق زده نگاهم کرد و بهم گفت: واو تو خیلی خفنی میدونستی؟
واسم عجیب بود اولین کسی بود که ازم نترسید یا نخواست ازم فاصله بگیره؛ تازه ازم خواست باهاش تمرین کنم که همین رَوَند، باعث دوستیمون شد!
~پرش زمانی زمان حال~
-میدونی خیلی اون روز رو دوست داشتم. بعد از ظهر قشنگی بود
+«خندیدن» آره درسته
-خب، قطارتون کی راه میوفته؟
+هوم نمیدونم شاید یه ده دقیقه دیگه
-دیرت نمیشه؟
+نه هنوز وقت هست
- دوباره برمیگردی نه؟
+ آره...البته خب شاید
- «لبخند» در هر حال، به امید دیدار دوباره ا/ت!
+ به امیددیدار خونآشام کوچولو
۳.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.